Montag, 7. Dezember 2020

مصلحان تبهکار تروریست پرور مذهبی ایران و تبسم دولتهای مدافع حقوق بشر


 

چهل و یک سال هست که جمهوری اسلامی ایران، زبانِ مردم ایران را در پیوند با "آزادی بیان" و "بیان هنجار و ناهنجارهای جامعه" و "اظهار نظر و ابراز عقیده فردی و جمعی" با استفاده از زور سرنیزه، سرکوب بیرحمانه، دستگیری، زندان، شکنجه، قتل و اعدام به "بند و زنجیر" کشیده و آنرا میبُرد.


اما، با بی شرمی و قیافه ای حق بجانب، به خودش "حق" میدهد، کشورهای همسایه را با آتش افروزی های قومی و مذهبی، معنوی و نظریه ای، به آشوب بکشانده، به مراکز صنعتی، دولتی و غیردولتی.کشورهای همسایه دور و نزدیک با پرتاب موشک (حمله به پالایشگاههای آرامکو در عربستان سعودی و...) و فرستادن و جذب تروریست (از افغانستان و پاکستان تا تونس، چاد و موریتانی...) به خرابکاری میپردازد، به مالکیت خصوصی خارجی ها (حمله به کِشتی های نفتکش خارجی در خلیج فارس و...) حمله می بَرد و آنها را به گروگان میگیرد.

و علیه قدرتهای بزرگ و کوچک جهان، حصوصآ علیه "کشورهای متحده آمریکا (ایالات متحده آمریکا)" اسرائیل و عربستان سعودی و... با یک قیافه حق بجانب و لیکن آغشته به استیصال و درماندگی "زبان درازی" میکند، به ترویج جنگ و ناآرامی در خاورمیانه، ادامه میدهد.

به هواداران و حامیان تاریک اندیش وغرق در جهل و فساد خودش، وعده پیروزی حق بر باطل (سران نظام جمهوری اسلامی ایران، حاکمیت خود بر جهان را "حق" و حاکمیت دیگران را، "باطل" میدانند) را میدهد. با همدستی و همکاری آنها، در  راستای غارت ثروت و اموال ملی ایران "اسب تاراج" میتازد، حتی برای گرسنه نگهداشتن مردم ایران از بهره برداری هیچ ترفند غیرانسانی، حذر ندارد.


ثروت خانواده‌ی سردار تحیری +عکس و فیلم در سایت ذکر شده ذیل، سایت اینترنتی گویا

https://news.gooya.com/2020/12/post-46514.php



خواه قیمت لقمه ای نان، به بهای جان مردم محروم تمام شود، شبیه "جان" مردم محروم سیستان و بلوچستان، که در آنجا "قیمت" یک تکه نان یا یک جرعه آب جهت رفع گرسنگی و  تشنگی، برای بسیاری از خانواده های محروم بلوچ و کودکان آنان، مرگ به همراه آورده و می آورد.





رهبران جمهوری اسلامی "مرده پرستان"ی هستند، که از قدرت درک و قدرت تشخیص "تغییرات در جهان" و "اهمیت همراه داشتن مردم چند ملیتی، چند زبانی، چند ادیانی و چند آئینی" و "عدالت اجتماعی و قضایی" و "مدنیت و علم اقتصاد مدرن و دولتمداری منطبق با زمان امروز "بی علم" هستند و "بی علمی" خویش را نیز، هرگز نهان نمی کنند.

شواهد همین کافیست، که رهبران جمهوری اسلامی به ملت ایران توصیه و امر میکنند، تا برای در امان ماندن از ویروس کرونا (Covid 19) و درمان این مرض، از روغن بنفشه (پنبه آغشته به روغن بنفشه و جادادن آن در مقعد...) استفاده کنند و از ادرار شتر بنوشند، تا از قدرت این تجویز آخوند- درمانی بهره ببرند!






فی الواقع جمهوری اسلامی ایران، یک نظام درنده خوپرور، تبهکارپرور و یک نظام مانند تارعنکبوت است، که قدرتش فقط تاب گرفتار کردن انسانهای ضعیف، محروم و بی پناه را دارد، اما در مقابل سنگین وزنها، هرگز مقاومتی ندارد و به سادگی پاره میشود و از هم می پاشد.

در چهار دهه گذشته، خصوصآ از روز 4 نوامبر 1979 همواره آمریکاستیزی به عنوان مهم‌ترین ویژگی سیاست خارجی دولتهای ایران قرار گرفته هست، در ظاهر آمریکاستیزی به روح و جوهره نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده است!


اما در نهان، همه متولیان رژیم و در رآس آنها رهبر نظام سید علی خامنه ای، هر وقت تشخیص بدهند و ببینند که، فشار سیاسی و اقتصادی و ... تحریم های وضع شده کشورهای متحده آمریکا و اروپا و دیگر دولتها، موجودیت رژیم را در معرض دورنمای خطر فروپاشی قرار داده است، آن گاه جلوی قدرت بزرگتر از خودشان زانو میزنند و به مفهوم خود رهبر رژیم، با "نرمش قهرمانانه" (سوِءاستفاده از نهادهای بین المللی برای فریب افکار عام خاص جامعه جهانی) به دور میزه مذاکره با آمریکا، روسیه، چین، انگلستان، آلمان، اتحادیه اروپا و آژانس اتمی سازمان ملل متحد میروند و از آن دید و بازدید، نشست و برخاست و مذاکره، چیزی به نام "برجام هسته ای" برای "نجات" رژیم مستبد، تمامیتخواه و تروریست پرور، زائیده میشود.

اتحادیه اروپا و کشورهای دیگر اروپایی که از دولت دونالد ترامپ در رابطه با تحریم ها علیه رژیم آخوندی حمایت نکردند، با این کار خودشان، یک "سیلی" سختی را بر چهره "کنوانسیون حقوق بشر" سازمان ملل متحد کشیده زدند، و دو چهره بودن اخلاقی و سیاسی خود را، نشان دادند.

اما همین اتحادیه اروپا، در مورد درخواست مردم معترض به حکومت آلکساندر لوکاشینکو، دست به تحریم سیاسی و اقتصادی و... علیه افراد و مقامات "بلاروس (روسیه سفید)" میزند و خواستار کناره گیری رئیس جمهوری میشود که، به عقیده و باور "مردم معترض و اپوزیسیون آن کشور" با تقلب در انتخابات، خود را رئیس جمهور میداند.

در هر صورت، مماشات، مذاکره  و تبانی دولت کشورهای متحده آمریکا به مدیریت آقای جوزف بایدن و کشورهای اروپایی در آینده با رژیم جمهوری اسلامی، موجب گستاخ تر شدن این نظام تروریست پرور و باعث  سرکوب سیاسی وعقیدتی، فقر و محرومیت بیشتر مردم ایران، در داخل کشور خواهد شد.

تغییر ماهیت ضدمردمی و ضددمکراسی رژیم جمهوری اسلامی، به یک رژیم نسبتآ در ظاهر دمکراتیک نیز امری هست غیرمحال است، تنها راه چاره و خلاصی از جار و جنجال، فتنه گری  و آتش افروزی های این حاکمیت برخاسته از ارتجاعی ترین افکار شیعهی- ایرانی، گذر از این رژیم است، برای تحقق این مهم، گروههای اپوزیسیون و مردمان معترض به حکومت در داخل ایران، به حمایت اخلاقی و سیاسی کشورها و دولتها و مردم آزادیخواه جهان، نیاز دارند.

"اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا" این روشن ترین شعار میلیونها ایرانی معترض داخل کشور، علیه حکومت در دی و آبانماه سال 1398 بود.

06.12.2020

ح د سدیچ

Saditsch.hd@gmail.com

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2016/07/irans-fuhrer-will-die-westliche-welt.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2020/09/das-reich-der-aberglaube-lugner-morder.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2020/08/blog-post.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2020/02/blog-post.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2019/11/mehr-als-hundert-tote-bei.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2019/11/regimewechsel-im-iran-ist-unvermeidlich.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2019/08/blog-post.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2019/04/blog-post.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2019/02/nach-steinmeiers-telegramm-die-mullahs.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2019/02/iran-40-jahre-schande-oped-von-reza.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2019/02/blog-post.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2018/11/der-uberfall-auf-die-amerikanische.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2018/07/grote-koalition-der-iranischen.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2018/07/europa-darf-keinen-roten-teppich-fur.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2017/08/unter-dem-vorwand-des-neunten-jahrestag.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2017/07/wie-der-hasan-abbasi-sagt-es-die.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2017/01/khamenei-controls-massive-financial.html

https://makoranbelutschistan.blogspot.com/2016/11/die-amerikanische-botschaft-in-teheran.html

https://www.amnesty.org/en/latest/news/2020/12/iran-un-calls-for-accountability-on-1988-prison-massacres-marks-turning-point-in-three-decade-struggle/










Mittwoch, 30. September 2020

Das Reich der Aberglaube, Lügner, Mörder und Terroristen. Teil eins.

 

Der Ayatullah Ruhollah Khomeini, der Gründer von iranischen Gottesstaats (IRI) war, ein Mann der Intrige und des Betrugs.

Der Khomeini liebte die Farbe und den Geruch des Bluts, aber nicht des Blut von eigene Kinder oder Familie Angehörigen, sondern Blut von anderen Menschen.

Die IRI ist -war keine Notwendigkeit und kein notwendiger Prozess in der Bewegung der iranischen Gesellschaft in Richtung zu einer besseren Zukunft.

Sondern, die IRI ist ein Missgeschicks und tiefere historischer, kultureller, wirtschaftlicher, moralischer und psychologischer Unfall und Bruch, dass beim ihre Entstehung, verschiedene interne und externe Elemente und Gesellschaftliche Gruppen als Beispiel, Kleriker, Nationalisten, Religiöse-Nationalisten anti-Monarchisten, Pan-Iranisten, Pan-Perser, linke Gruppen mit Kommunistischen, sozialistischen, Leninistischen und Maoistischen Weltanschauungen, die sich mehr oder weniger als intellektuelle und theoretische Anti-kapitalistische und anti-Amerikanische betrachteten, eine Schlüsselrolle gespielt haben.

Aber es waren die Kleriker die durch „Taqiyyah“ (Notwendigen lüge in schiitischen glauben Rechtsschule erlaubt) alle ihre Gegner und Kritiker niederschlugen, und nun das Land zur Hölle für die Iraner gemacht haben.

Die IRI und ihre unmenschlichen verhalten Aktionen (Politischen, militärischen und wirtschaftlichen und religiöse Unruhestifterischen + Terroristischen) während die vergangenen 41 Jahren sind, das objektivste und wichtigste Dokuments belege, um diesen Behauptung zu beweisen.

Gemäss dem Ergebnis des Referendums 1. April 1979, (12 Farwardin 1358) behält das iranische Regime für sich das Recht vor, die an ihm vom Volk übertragene Macht, gegen das Volk auch einzusetzen dürfe und durch, Drohung, Unterdrückung, Verhaftung, Inhaftierung, Hinrichtung, Mord und Geiselnahme, jede Person (außer den Rädelsführern und hochrangigen Korrupte des Regimes) im Iran und ausserhalb des Iran zu ergreifen. Und ebenso in der Welt den schiitisch glaube und religiösen Unruheanstiftungen zu fördern und den sogenannte „Umfang und Tiefe des National-religiösen Strategie des Iran“ zu erweitern.

Tatsächlich verspottet die iranische islamischen Regime und Regierung den internationale Gesetze, Regeln und den UNO Organen.


Die islamische Republik von Iran, betrachtet die internationale NGO und UNO Organisationen wie, den UN-Menschenrechtsrat, Internationale Atomenergieorganisation der UNO (IAEA), IKRK und die Amnesty International usw. als Spion und Spitzels für Westlichen Länder und Regierungen.!

Die IRI betrachtet den Kultur und Zivilisation der Westen als korrupte und wilde Kultur. Und die tolerante und prosperierende Lebensweise der westlichen Länder, als tierische Art und Weise pervers.

Gesicht: Khaminei und Osama Bin laden.


laut den Definition bei des Regimes Führer, der Teil des iranischen Volks, der den Theorie von „Welayat-e Faqih“ und dem Führer Angaben nicht gehorchen und nicht folgen, sind Außenseiter, Konterrevolutionäre Heuchler, Störer der nationalen Sicherheit, Strassen Unruhestifter, der Aufruhr von Gruppen angehöriger die von ausserhalb der Iran basierende Persisch sprachigen Radio- und Fernsehen verführte werden. Und sie sind ausländischen Söldner von der Vereinigten Staaten, Israel, Saudi-Arabien und Söldner der Arroganz der Weltherrschaft verbündeten (Djahan Solteh جهان سُلطه ).

Das Thema „Internationalen Menschenrechte normen“ zu schwächen und sie aus Iran zu Beseitigung, beschaff  das Regime für und von sich die sogenannten „Islamischen Menschenrechts Organisation“. Und das ist eine „Strategische Politik und eine ultimative Bestreben des Kleriker Regime.

Die iranischen Volker (Perser, Araber; Belutsche, Kurde; Türke; Türkmen; Lor, Gilaki usw ...) Zeit 41 Jahren verspüren den politischen und wirtschaftlichen Unterdrückung und Diskriminierung, Vertrauensbrüche und den Ungeheuer des IRI, mit ihr Haut, Blut und Seele.


Die drei am unten erwähnte Falls und Ereignisse sind, der jüngsten Beispiel Verbrechen von IRI gegen eigenes Volks.

Das erste Verbrechen war den Ermordung des Demonstranten, die gegen Verdreifachung des Benzins Preises im November 2019 Landesweit demonstrierten.






Wobei über 1500 bis 8000 (es gibt keine zuverlässige Statistiken) Demonstrant von Sicherheitskräfte Getötet und über acht bis zehntausende festgenommen worden.


Die getötete sind kein zahl (1500 oder 8000), sondern sie waren junge Menschen, Frauen, Männer, Mutter, Vater, Sohne und Tochter und Geschwister von jemand in Iran und auf der Welt! Der fundamentalistische und terroristische Regime Anführer Ali Khamenei bezeichnete die Landesweite Demonstrant als gesteuerte Aufständische von USA, Israel, Saudi Arabien und die Westliche Weltherrschaft (Djahan Solteh جهان سُلطه ) Diener und Söldner!

No Comment

Der Zweite Verbrechen, die Tragödie und Tod von mehr als 60 bis 70 Menschen bei einer "Massenmenge, die von Agenten und Söldnern des Regimes am Tag der Beerdigung den Terroristen Chef und Kommando von „Qouds Brigade“ Kassem Soleimani in Stadt Kerman vorbereitet und angeführt worden am 07.01.2020.

Die dritte verbrechen war, des Tragödie die Abschuss ein ukrainisches Passagierflugzeug mit 176 unschuldigen Menschen, die durch von IRGC zwei abgefeuerte Rakete, abgestürzte.


Absturz eines ukrainischen Passagierflugzeugs mit 176 Todesopfern

Trauer und Forderung: Der ukrainische Präsident Wolodymyr Selenskyj fordert vom Iran, die Schuldigen zur Verantwortung zu ziehen und Entschädigungen zu zahlen.


https://www.youtube.com/watch?time_continue=3&v=zJWMtY9hM8U&feature=emb_logo

Immer und wieder versuchen die Islamische Republik Anführer, Beamter und Söldnern“ sich und ihren verbrechen hinter dem Land „Iran“ und „iranischen Nationalismus“ und der „Nationalen Sicherheit Beförderung“ zu verstecken, um sich vor die Bestrafung ihr unmenschlichen Handlungen zu retten und gleichzeitig, die iranische „Staats Eigentume“ aus plündern.

30.09.2020

Saditsch.hd@gmail.com

Teil zwei folgt.


Dienstag, 4. August 2020

دوازدهمین سال اعدام یعقوب مهرنهاد اولین وبلاگ نویس اعدام شده جهان در ایران


در سال هزار وسیصد و هشتاد خورشیدی در ماههای پایانی اولین دوره ریاست جمهوری آخوند محمد خاتمی، شهید "یعقوب مهرنهاد" به همراه چندین تن از دانشجویان، فعالین فرهنگی، مذهبی و سیاسی استان، با دریافت مجوز قانونی از دولت جمهوری اسلامی ایران "انجمن جوانان صدای عدالت" را، در سیستان و بلوچستان تأسیس نمودند.

در ابتدا، کارگزاران عالی رتبه، اما "منافق، عوام فریب و ریاکار" جمهوری اسلامی، از تأسیس چنین تشکلی که بر پایه اعتقاد به ایده و تفکر "فعالیت بدون خشونت و مسالمت آمیز" شکل گرفته بود، استقبال نمودند.

یعقوب دانشجوی رشته علوم سیاسی در دانشگاه تهران، وبلاگنویس، روزنامه نگار و مدیر "روزنامه مردم سالاری" متعلق به طیف اصلاح طلبان رژیم در بلوچستان، فعال مدنی، فعال حقوق بشر، مدافع حقوق زنان و کودکان، فعال فرهنگی و فعال سیاسی- دانشجویی بود.

یعقوب مهرنهاد نماد تمام عیار استعداد، خلاقیت، نخبگی، فرهیختگی، توانایی در گفتار و عمل، یک جوان "الهام بخش و مسالمت جو" بود، که خاموش شدن "شمع وجود" ش برای جامعه ی بلوچستان بسیار زیانبار گردید. وی متولد سال 1358 خورشیدی، متأهل بود و دارای دو فرزند است.

با توجه به رویکردهای "ایران ستیز" 40 سال گذشته و کنونی رژیم، اکنون ماهیت ضد مردمی جمهوری اسلامی، حتی برای آن عده از بلوچهایی که با سیاست، سیاستبازی و سیاستگزاری هیچ گونه رابطه و بده بستانی ندارند، به وضوح آشکار گردیده است.
یعقوب برای اولین بار در فروردین ماه 1386 در دوران اولین دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد دستگیر شد و بعد از چند روز بازداشت، آزاد گردید.

اما کمتر از یک ماه بعد در اردیبهشت ماه همان سال، به همراه تعدادی از اعضای شورای مرکزی "انجمن جوانان صدای عدالت" به دلیل برگزاری یک گردهمایی در دانشگاه زاهدان تحت عنوان "جوانان پرسشگر و مسئولین پاسخگو" که تنی چند از مقامات و کارگزاران رده بالای رژیم در استان، نیز در آن گردهمایی حضور داشتند، مجددأ دستگیر شد.
حکومت با زدن برچسب و اتهامات مغرضانه و عاری از حقیقت به او و دیگر دستگیرشدگان هم حزبی اش، وی را تا روز اعدام به مدت یک سال و اندی در سیاهچالها محبوس و شکنجه کرد.

همه دستگیرشدگان طی زمانهای مختلف کوتاهی، در دادگاه (بیدادگاه) زاهدان بدون داشتن وکیل مدافع و حق دفاع، محاکمه شدند، بسیاری از آنان به مجازاتهای سنگین حبس درازمدت محکوم شدند.

اما، یعقوب و عبدالناصر طاهری صدر در چهارم دی ماه 1386 به اعدام محکوم گردیدند.
اعدام وی و همفکرانش حاکی از این واقعیت است که، رژیم تمامیتخواه و "بلوچ ستیز" از هر نوع فعالیت سیاسی و فرهنگی بلوچها، حتی از فعالیت های مدنی و مسالمت آمیز وحشت دارد و هر گونه مطالبه برحق و بنیادین ملّت بلوچ را با سرکوب و دستگیری، زندان و شکنجه، گلوله و اعدام، پاسخ میدهد

سرانجام بعد از یک سال و اندی تحمل زندان و شکنجه، با تائید دیوان عالی کشور (قصاب خانه آخوندها) وی به همراه همرزمش زنده یاد عبدالناصر طاهری صدر، در روز چهاردهم مردادماه 1387 برابر با چهارم آگوست 2008 در زندان زاهدان اعدام شدند.
بدین ترتیب او اولین وبلاگ نویس بود که در جهان و در ایران اعدام شد.


اما، صد افسوس، زمانی که نظام مستبد و بلوچ ستیز جمهوری اسلامی ایران، او و همفکرانش را به دلیل "فعالیت های مسالمت آمیز" دستگیر و زندانی و اعدام نمود، هیچ یک از شخصیت های "دینی و مذهبی" بلوچ در مخالفت با دستگیری و اعدام ایشان و دیگر همرزمانش، لب به انتقاد از حکومت نگشودند و آن عمل شنیع و غیرانسانی رژیم را محکوم نکردند!

یاد و خاطر وی و همرزمانش گرامی و راهشان پررهرو باد.

ح د سدیچ

04.08.2020




Montag, 17. Februar 2020

بلوچ، رأی تو به ارکان نظام، سیاه تر شدن روزگار تو و فرزندانت را به همراه دارد! + ویدیو کلیپ



در این نوشتار هدف نگارنده این نیست که، به موضوع استبدادی و فرقه گرایانه، عوام فریبی، دروغگویی و مافیایی، حاکمیت ایران اشاره نمایم. زیرا مردم ایران و در این میان مردمان بلوچستان، بعد از گذشت 41 سال با لمس کردن، سرکوب و تبعیض، عدم پاسخگویی متصدیان و متولیان رژیم در برابر مسئولیت هایشان، با گوشت و پوست خود، به ماهیت ضدمردمی رژیم ایران ویرانگر، پی برده و آگاه هستند.





Video Clip translated to English

تازه ترین جنایت و طفره رفتن متصدیان و متولیان رژیم از پاسخگویی، موضوع، کشتار معترضین به گرانی و سه برابر شدن قیمت بنزین در آبان ماه سال جاری 1398 و نامیدن معترضین و کشته شدگان به عنوان "اشرار" و "فریب خوردگان دشمن" از سوی خامنه ای و دیگر سران حاکمیت!

یا ماجرای کشته شدن بیش از 60 تا 70 نفر مردم، در "ازدحام مردمی تدارک دیده و هدایت شده توسط کارگزاران و مزدوران" حاکمیت، در روز تشییع جنازه سرتروریست های جمهوری اسلامی، پاسدار تروریست قاسم سلیمانی در کرمان.

یا موضوع اسفناک، ساقط کردن هواپیمای مسافربری اوکرائین با 176 سرنشین بیگناه، توسط دو موشک پرتاب شده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، را میتوان سه - نکته پرسشی - ارزیابی کرد، که لازمه آن، پاسخگویی شفاف و روشن حکومت جمهوری اسلامی ایران، به خانواده کشته شدگان و جامعه بین المللی، ضروری است.



اما متصدیان، متولیان و مسئولان جمهوری اسلامی با تمام بی شرمی و با پرروئی، از "پاسخگویی" به سه موضوع یاد شده فوق، طفره میروند و به جای آن، به خانواده های کشته شدگان این سه فاجعه فشار می آورند، به آزار و اذیت، دستگیری و زندانی نمودن آنان، می پردازند.


خامنه ای اخیرا با التماس به مردم گفت: اگر از من (حاکم مستبد ولایت مطلقه فقیه) هم خوشتان نمی آید در انتخابات  دوم اسفند ماه شرکت کنید، چون امنیت جمهوری اسلامی و مشروعیت آن در مناسبات بین المللی، در گروه مشارکت بالا در انتخابات پیش رو است.

با توجه به همین التماس خامنه ای میتوان به وضوح فهمید، که نظام جمهوری اسلامی دیگر از کمترین مشروعیت داخلی و خارجی برخوردار نیست و برای به رخ کشیدن قدرت استبدادی و تمامیت خواه خودش، مقابل مردم ایران و دیگر کشورهای دور و نزدیک منطقه و جهان و همچنین جهت رونق بازارش چیزی (ملّی، مذهبی، اخلاقی، عاطفی، اقتصادی و رفاهی) در چنّته ندارد.



همیشه و اکنون، جمهوری اسلامی میخواهد خودش را در پشت "ایران" و "ملّت ایران" و "میهن پرستی" و "ناسیونالیسم ایران" و "امنیت کشور" پنهان کند و پناه بگیرد، تا از گزند مجازات اقدامات غیرانسانی اش، در امان بماند!


دروغگویی های خامنه ای

حقیقت سرکوب در ایران 

در مجموع موضوع فراهم کردن امکان، اشتغال و معیشت، رفاه اجتماعی، بهداشت و درمان، آموزش علم نوین، آموزش علوم انسانی و... برای مردم ایران، دغدغه اولیه رژیم ملاّیان نیست. عوض شدن و تغییر افراد در جمهوری اسلامی، هیچگونه سودی را برای مردم به همراه ندارد، بلکه موجب تیره بختی بیشتر مردم ایران میشود.



"انتخابات و رأی دادن در بلوچستان"
به دلیل ساختار طایفه ای، قبیله ای و تقریبأ سنتی و مذهبی جامعه بلوچستان و عدم اطلاعات اکثریت مردم از خبرها و رویدادهای روزانه استان و کشور، و نیز به دلیل تحریف حقایق، در کنار ترس و هراس از عواقب حقیقت گویی، که از طرف حاکمیت پنهانکاران و دروغگویان، متوجه افراد صادق میشود، انتخابات در بلوچستان حالتی - بهره‌کشانه - پیدا کرده است.
به معنی دیگر، نوعی - بهره‌کشی از رای مردمی- که به امید حصول روزبهی، با ترفند، وعده و وعیدهای توخالی  کاندیدها، سران مذهبی، سران طوایف و ریش سفید قبیله و بزرگ خانواده، به سوی صندوق رأی سوق داده و برده میشوند.
اما، بعد از انتخابات همین نمایندگان بلوچستان، ساکن تهران میشوند و برای پُر کردن جیب خویش، به بده بستان اقتصادی و مالی و کارچاق کنی روی میآورند، در حقیقت، آنها مصالح رأی دهندگان بلوچستان را بکلی فراموش می کنند.
وقتی که نمایندگان فعلی و پیشین استان در مجلس، آمار بیش از 85 درصدی فقر مردم سیستان و بلوچستان را در مجلس مطرح می کنند، وقتیکه خبرنگار وابسته به سپاه پاسداران از خوردن - گوشت گربه - توسط مردم گرسنه بلوچستان در یکی از روستاهای شهرستان زابل، گزارش مفصل میدهد، آنوقت دوباره و چندباره رفتن به پای صندوق و رأی دادن به استمرار" فقر و بیعدالتی" و قراردادن خود، به عنوان ابزاری "آمار"ی در دسترس حاکمیت، عملی خودکرده و خیلی احمقانه است. شاعر میگوید: خودکرده را تدبیر نیست!



مشارکت ندادن نخبگان و فرهیختگان سیاسی و فرهنگی بلوچ درتصمیم گیری های اولیه و مهم استان، تبعیض سیاسی، بیکاری، فقر مالی و اقتصادی، سرکوب آزادی بیان و اندیشه، سرکوب مذهبی، سرکوب فعالان مدنی و حقوق بشری، سرکوب جنبش ها و فعالین حقوق زنان، دستگیری منتقدان و دگراندیشان، تیراندازی به - سوخت بران بلوچ و به قتل رساندن آنان- و بسیاری دیگر ظلم و ناروایی ها رفته بر مردم بلوچستان- محصول و ثمره همکاری- 41 ساله بخشی از اقشار ذینفوذ جامعه ی بلوچ، با حکومت سرکوبگر هستند!

آن عده قلیل از بلوچهای سرشناس و صاحب نفوذ که از آنان با عنوان، سران مذهبی، سردار طایفه، رئیس قبیله و ریش سفیدان یاد میشود، نباید نظر ناباب و ناعادلانه آخوندهای حاکم بر تهران را در بلوچستان دیکته کنند و به مردم محروم و مظلوم، بگویند، برای اینکه "دشمن" (آمریکا، اسرائیل و جهان سلطه به قول خامنه ای) از اعتراضات شما سوءاستفاده نکند – شما مردم بلوچ نیز مطالبه گری و حق خواهی را فریاد نکنید و به اعتراض علیه سرکوب آزادی، به شیوه تظاهرات و اعتراضات مسالمت آمیز دست نزنید.!
بدون تردید چنین پدیده‌ای، برای پیشروی و ترقی و کمال جامعه ی بلوچستان، نامطلوب است.
شرکت در انتخابات به معنی سپردن اختیار تام و تمام و مختار نمودن جمهوری اسلامی در قبال سرنوشت مردم است.
این یعنی، حکومت میتواند در بلوچستان مرد رشید و جوان نخبه و تحصیلکرده، شجاع و با شهامت بلوچ را، که به دلیل تبعیض های سیاسی، مذهبی و فرهنگی و –گزینشی- برقرار شده حاکمیت در نهادهای دولتی بکار گرفته نمی شود، از سر ناچاری برای سیر کردن شکم خود و خانواده، به کار کاذب روی میآورد، اما اگر یک روزی یک یا چند گالن مشتقات نفتی (بنزین و گازوئیل محصول و تولید ایران) در اتومبیلش با خود حمل کند، را به عنوان "قاچاقچیان سوخت" (سوختبران بلوچ) مورد هدف گلوله قرار داده، به قتل برساند!
در این صورت باید درک مردم را تقویت نمود تا به حق و حقوق بنیادین خودشان که "رأی ندادن" و شرکت نکردن در انتخاب نمایشی و فرمایشی که دیکتاتور خودکامه بر آن سیطره دارد، نیز بخشی از حقوق شهروندی محسوب میشود، آگاه کرد.
بدون تردید خامنه ای سرنگونی را در سپهر جمهوری اسلامی ایران می بیند، همین امر موجب ترس و خوفی شده که وی از آینده خودش دارد، زیرا او به خوبی بر شیوه گرفتار آمدن صدام حسین در عراق، معمر قذافی در لیبی و عمر البشر در سودان، واقف و آگاه است!
در حقیقت امر، در قاموس ولایت فقیه "مجلس شورای اسلامی" یعنی کشک، و ارزش مدنی ندارد، خمینی که میگفت "مجلس در رأس امور است"، سخنی گفته تقیه شده و بدون پشتبانه اجرایی و عملی.
نگارنده با توجه به غربال کردن کاندیدها توسط شورای نگهبان، نماینده‌ای که در نبود هیچ رقیب آزاد و مستقل، بعد از انتخابات نمایشی، راهی مجلس میشود، را - چرخ پنجم درّشکه ولایت فقیه- مینامم.
ح د سدیچ
17.02.20




سخنان سخیف و غیرمسئولانه حسینعلی شهریاری نماینده زاهدان در مجلس شورای اسلامی، در رابطه با فروش کلیه و اعضای بدن جوانان ایران!