آیت الله روح الله خمینی که سطح سواد،
تحصیلات و نظریه های فکری و عقیدتی اش از حوزه دین و مذهب، عزاداری، روضه خوانی،
مرده پرستی و قبرپرستی فراتر نبود، به ناگهان در ماههای اواخر سال 1978 میلادی
"آرزویش برای – رهبر - شدن شورش علیه
رژیم شاه" در پاریس، توسط تعدادی از دانشجویان ناسیونالیست ایرانی (ابراهیم
یزدی، صادق قطب زاده، سید ابوالحسن بنی صدر و.بسیاری دیگر...) تحصیل کرده
دانشگاههای آمریکا و اروپا و با یاری دیگر افرادی (شیخ محمد حسین املایی از
نزدیکان خمینی و رابط وی با رادیو بی بی سی در دوران اقامت در پاریس) جامه عمل
پوشانده شد!
این "آرزو"ی خمینی برای "رهبری" انقلاب، طی 116 روز اقامت
وی در پاریس با کشیدن رنگ و لعاب آزادیخواهی و حق طلبی بر آن توسط بزرگان علم و
ادب ایرانی مقیم اروپا (مثلأ، مرحوم محمد علی جمالزاده مقیم سوئیس در مقاله ای که
در یکی از روزنامه های تهران منتشر کرده بود، آیت الله خمینی را "فرشته"
خوانده بود، وی در آن مقاله پس از بیرون شدن دیو از ایران، به در آمدن فرشته، را
بشارت داده بود) و دولتهای چند کشور اروپایی و "دولتهای متحده آمریکا"
(به فارسی، ایالات متحده آمریکا) از طریق ارتباط و تماس های سیاسی با مشاوران و
سخنگویان خمینی (ابراهیم یزدی، صادق قطب زاده، سید ابوالحسن بنی صدر و. شیخ محمد
حسین املایی و...) تا روز 12 بهمن 1357 (روز ورد خمینی به ایران) تحت مراقبت قرار
گرفت و محافظت شد.
روح الله خمینی و مشاوران سیاسی، ملی و مذهبی اش بعد از ورد به ایران و قبل از
روز 12 فروردین 1358 (روز رفراندوم جهت تعیین نوع نظام سیاسی در ایران) با اعدام و
کشتن بسیاری از سران و امرای ارتش و مسئولان و کارکنان اداری دولتهای رژیم شاه،
ترس و وحشت را بر دل آن بخش از مردم ایران که تا به آنروز طرفدار رژیم شاه بودند و
یا طرفدار و خواهان یک حکومت اسلامی- مذهبی نبودند، انداختند. بقیه مردم نیز بر
حسب "طبیعت عامیانه" پشت سر ازدحام تشکل های سیاسی آرمانگرا اعم از چپ و
راست تا ناسیونالیست و کمونیست و گروه سازمان مجاهدین خلق ایران، از آن بگیر و ببند
و اعدام های قبل از 12 فروردین 1358، اظهار خشنودی عمیق میکردند!
نگارنده معتقدم، همین "خشنودی" تشکل های سیاسی، ملی و مذهبی و جریان های
آرمانگرای ذکر شده فوق نسبت به اعدامهای 12 فروردین 1358، خمینی و دیگر عبّا وعّمامه
داران پیرو وی را به این "گمان و نتیجه" رسانده بود باشد، که این مردم
(اکثریت جمعیت ایران) به جای حفظ و احترام به "ارزش" های حقوق انسانی،
عدالت، برابری حقوق شهروندی، سلامتی ذهنی و فکری، آسایش و رفاه اجتماعی، توسعه
اقتصادی و صنعتی، مدرنیته، چشم پوشی و مدارا کردن، مرگ و مُردن، حجله سازی مذهبی،
زاری و شیون، عزاداری و روضه خوانی را ترجیح می دهند!
بدین سان مدیران دولت موقت جمهوری اسلامی ایران به نخست وزیری دکتر مهدی
بازرگان، متشکل از ملی گرایان و پان ایرانیست ها به همراه مذهبی ها واپسگرای متحجر،
که فقط آرزوی رسیدن به پُست و مقام، وزارت و صدارت را در سر داشتند، با فرمانبرداری
و الهام از اوامر و سخنان خمینی و سلیقه های فکری او، به آزار و اذیت، سرکوب و
دستگیری، زندان و اعدام منتقدان و دیگر سران اداری و نظامی و دولتی مسئول رژیم شاه
دست زدند و با اشغال سفارت "کشورهای متحده آمریکا" در 4 نوامبر 1980 (13
آبان 1358) توسط به اصطلاح دانشجویان پیرو خط امام (دانشجویان پیرو فرد ویرانگر
ایران) عصر آغاز دشمنی با جهان را بنا ریختند و با طرح و سردادن شعار مرگ بر
آمریکا، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر شوروی، مرگ بر انگلیس و مرگ بر فرانسه، خود (انقلابیون
ملی- مذهبی ها) را بهتر از دیگران می پنداشتند.
اما طی گذر زمان و به دلایل مختلفی، جنگ بین ایران و عراق یکی از این دلایل می
تواند باشد، با بُروز احتیاج شدید اقتصادی و تجاری جمهوری اسلامی به کشورهای بلوک
شرق و همچنین فرانسه و انگلیس، شعار مرگ بر شوروی (تا زمانی که هنوز شوروی وجود
خارجی داشت) و مرگ بر انگلیس و مرگ بر فرانسه،
از "سبد شعارهای نظام" حذف شدند، اما رژیم همچنان تا به امروز با تکرار
شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، بر طبل دشمنی بیهوده با آمریکا و اسرائیل، می
کوبد.
نظام جمهوری اسلامی در ذات خود به تمام معنا و مفهوم کلمه، یک نظام دینی –
مذهبی فرقه گرا، مستبد، تمامیتخواه و آرمانگرا است. با توجه به خوی استبدادیی که
این "نوع" حکومتها دارند، آنها سیاست خفقان، سرکوب، دستگیری، زندان، اعدام
و قتل را، تحت پوشش "حفظ امنیت ملّی و حفظ نظام" و "اجرای عدالت و
قانون (بزرگترین دروغ که رژیم به مردم ایران گفته و می گوید)" علیه شهروندان
پیش می گیرند و بی نهایت سعی می کنند تا با "تحریف حقیقت" افکار عمومی
را فریب دهند.
با توجه به داده های رفتار و کرداری نهاد و وزارت خانه های زیرمجموعه قوای سه
گانه کشور طی 4 دهه گذشته، می توان گفت، بسیاری از مدیران حاکمیت از بالاترین تا پایین ترین رده های نظام انسانهای وقیح
و کذابی هستند، که از انجام هیچ "عمل غیرانسانی" و بیان - سخنان دروغ (تقیه) که به زعم و تشخیص (آتش به اختیاری) خودشان
"در راستای منافع نظام و منویات رهبر جمهوری اسلامی" باشد، رویگردان نمی
شوند.
محمد جواد ظریف
وزیر خارجه رژیم تروریستی در گفتگویی که اخیرا با هفته نامه لوپوئن انجام داده
است، گفته های آیت الله روحالله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی و محمود احمدینژاد
رئیس جمهور پیشین ایران را رد کرده است، که آنها خواهان "محو اسرائیل"
بوده و هستند.! بر اساس ترجمه ای
که ایسنا شنبه اول دی از گفتگوی وزیر خارجه ایران با این نشریه فرانسوی منتشر
کرده، نوشته که آقای ظریف افزوده، که آیت الله خمینی گفته بود «اسرائیل از صفحه
روزگار محو خواهد شد... [یعنی] اسرائیل با این سیاستهایی که دنبال می کند به این
سرنوشت مبتلا خواهد شد، نه اینکه رژیم ایران بخواهد آن را نابود کند.
همه عالم و
آدم میدانند، اسرائیل کشوری است که در آن "إلیت نخبه اداره کننده کشور"
بر اساس ارزش های نسبی - دمکراتیک و با رای آزاد مردم انتخاب میشوند و آن منتخبین بدون
تردید به "تامین، رعایت و حفظ حقوق شهروندی مردم" کشور خودشان پایبند هستند.
اگر دولتی و یا فرد مسئولی در آن کشور در تامین، رعایت و حفظ حقوق شهروندی مردم کوچکترین
تعللی ورزد مورد موأخذه قرار می گیرد و یا اگر کوچکترین فساد و تخلف اداری و یا مالی
توسط هر کس حتی در بالاترین سطوح دولت صورت گیرد، آن فرد متخلف تحت تعقیب قضایی
قرار میگیرد و بر اساس "قوانین مدنی" اسرائیل، متهم با برخورداری از
وکیل مدافع، آزاد و عادلانه دادگاهی می شود.
اما، در جمهوری
اسلامی ایران و در بین "إلیت – خفته- اداره کننده کشور" آنچه که وجود خارجی
وعملی و احترام ندارد و حتی با آن دشمنی ورزیده می شود "ارزش های دمکراتیک و
حقوق بشری، برابری حقوق شهروندی، حق طلبی و عدالت" را می توان نام برد.
عدم
وجود ارزش های دمکراتیک و حقوق بشری و وجود سرکوب سیاسی و دینی- مذهبی، تفتیش
عقاید، ترویج مستمر عقاید مذهب شیعهی از نوع ولایت فقیهی در ایران و خارج از ایران
توسط نهادهای مذهبی و ارشادی حاکمیت، اختلاس و فساد اداری، بی توجهی و یا حتی از
بین بردن عامدانه زیرساخت های اقتصادی و صنعتی کشور، غارت سرمایه های گوناگون ملّی،
فاصله سران و مدیران نظام جمهوری اسلامی با "هنر کشورداری" متناسب قرن
21 م، هزینه کردن بخش بزرگی از ثروت ملّی ایران در راه "صدور انقلاب
اسلامی" به نقاط دیگر جهان، حمایت از به اصطلاح "جنبش های اسلامی"
و" جنبش های آزادیبخش" از حشدالشعبی عراق، حزب الله لبنان، سازمان حماس
و گروه جهاد اسلامی فلسطین، القاعده و طالبان افغانی و پاکستانی و گروه
"انصارالاسلام" حوثی ها در یمن گرفته تا جدایی طلبان کشمیر در هند، و در
داخل ایران فروپاشی بانک ها و موسسات مالی و سقوط ارزش پول ایران، دزدی و به سرقت بردن
ده ها و صدها میلیارد دلار از وزارتخانه ها، نهادها و موسسات مالی و اداری توسط
حلقه بگوشان گوناگون جمهوری اسلامی، گرانی و کمبود مواد خوراکی و دیگر اقلام و
اجناس و مایحتاج روزمره مردم، همه و همه موجب شدند که مردم ایران دو باره از
تابستان 1396 به این سو، از هر طبقه و صنف اجتماعی، اقتصادی و کارگری، جهت احقاق "مطالبات
شهروندی و صنفی - سیاسی" به اعتراض دست بزنند.
نه تحریم های
سیاسی و اقتصادی و تجاری و نه ترس آخوندهای حاکم ازعواقب دشمنی شعاری شان با
آمریکا و اسرائیل، بلکه داد و فریاد اعتراض به فقر، بیکاری و تورم و همچنین رویگردانی
مردم از حاکمیت و شعارهای ضد حکومتی در داخل کشور، مثلا شعار "مرگ بر خامنه
ای و مرگ بر آخوند. دشمن ما همین جاست دروغ میگن آمریکاست" آرامش روز و خواب
شب را از چشمان سران نظام ربوده است.
البته در مسیر تضعیف و لرزان شدن پایه های
نظام جمهوری اسلامی، تاثیر تحریم های اقتصادی، تجاری و سیاسی آمریکا را نمی توان،
نادیده گرفت.
اکنون میلیونها نفر خارج از حاکمیت در داخل ایران خواهان برچیده شدن
نظام دینی و مذهبی هستند و به هدف "گذر از جمهوری اسلامی و احیای یک نظام
سکولار و دمکراتیک" در مقابل ستمگریهای نظام اسلامی بپاخاسته و دارند جانانه
مقاومت می کنند، اما این ایستادگی و مقاومت به پشتیبانی و حمایت "اخلاقی"
مردم جهان آزاد نیاز مُبرم دارد.
سران و مدیران
جمهوری اسلامی ایران در وقاحت و رجزخوانی در جهان بی همتا هستند، به عنوان نمونه اوج وقاحت را در سخنان محمد جواد ظریف به روشنی میتوان مشاهده کرد. وی در اوایل دی ماه سال جاری در مصاحبه با هفته نامه لوپوئن فرانسوی که در 23 دسامبر 2018 منتشر
شد، اصلا انکار کرد کسی در نظام
جمهوری اسلامی گفته باشد «-ما- اسرائیل را نابود میکنیم». ظریف در گفتگو
با هفته نامه ذکر شده، با تمام وقاحت سخن، نیت و اراده پلید بنیانگذار جمهوری
اسلامی آیت الله روح الله خمینی را، که خواهان نابودی اسرائیل بود و می گفت
"اگر همه مسلمانان جهان، هر فرد یک سطل آب بر روی اسرائیل بریزند، اسرائیل را
آب خواهد برد" را ماستمالی و انکار می کند.
وی همچنین پروژه
ضد اسرائیلی را که در سال 2015 میلادی با دستور و هدایت آیت الله علی خامنه ای
رهبر فعلی رژیم و سران نظامی و امنیتی و سیاسی شکل گرفت و یک نتیجه
"کارعملی" آن پروژه، نصب بیلبوردهای روزشمار در تهران و بعضی شهرهای
ایران در روز 23.ژوئن.2017 می باشد. در این بیلبوردها روزشمار اعداد با "شمارش
معکوس" تعداد روزهای مانده تا محو اسرائیل را نشان می دهند، به دستور خامنه
ای و به زعّم خامنه ای در آنها وقت "تعیین" شده است که، اسرائیل تا 25
سال آینده نابود بشود، اما "ظریف بی ظرافت" این را نیز انکار می کند!
اما ظریف می
خواهد فریاد شعارها و آتش زدن تکراری پرچم اسرائیل و آمریکا توسط "آتش به
اختیار"های حکومتی را کجا پنهان کند؟. وی چشمان خود را بر شعار روی موشکهای
جنگی رژیم که در نمایش ها و رژه های سپاه پاسداران و ارتش ایران نشان داده می شوند
و به زبان های فارسی و انگلیسی، عربی و حتی به زبان عبری"مرگ بر
اسرائیل" بر آنها نوشته است نیز می بندد و فکر می کند، چشمان دولت های
اسرائیل و آمریکا و افکار عمومی جهان نیز چنین می بینند، که او (محمد جواد ظریف)
می بیند!.
تازه ترین سخن
در مورد نیت پلید جمهوری اسلامی به هدف محو اسرائیل، سخنان پاسدار حسین سلامتی جانشین فرمانده سپاه روز
دوشنبه 8 بهمن /28 ژانویه 2019 در برابر روزنامه نگاران است، وی با رجزخوانی "محو
اسرائیل" را سیاست راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران میداند و میگوید: "راهبرد ما محو اسرائیل از جغرافیای سیاسی جهان
است".
اکنون درک مردم
ایران به موضوع "گذر از جمهوری اسلامی" در کنار استمرار تحریم های ایالات
متحده آمریکا علیه حاکمیت و پشتیبانی اخلاقی دولت دونالد ترامپ از مطالبات مردم
معترض به سیاست های کلی جمهوری اسلامی در داخل، هم چنین هر چه نزدیک شدن کشورهای
عرب حوزه خلیج فارس به اسرائیل و یا نزدیک تر شدن اسرائیل به این کشورها، روند
فروپاشی و "محو جمهوری اسلامی از جغرافیای سیاسی جهان" را، حتی برای خود
حاکمان مذهبی مُسجل کرده است.
این نکته را از سخنان چند وقت پیش خامنه ای میتوان
دریافت، وی در آن سخنان گفت، دشمنان جمهوری اسلامی برای سال 1398 خورشیدی به هدف
ضربه زدن به نظام، نقشه کشیده اند و می خواهند نقشه های خودشان را در سال آینده عملی
سازند. با توجه به تحولات بین المللی و منطقه خاورمیانه، نگارنده معتقدم، این نظام جمهوری اسلامی خواهد بود که بعد از صورت گرفتن مراسم جشن 40
سالگی اش، در ماه های دور و نزدیک آینده، "محّو" خواهد شد و نه اسرائیل.
طی یکسال گذشته
اسرائیل چندین مرتبه با افتخار و قدرت نظامی تمام، به هدف از بین بردن نیروهای
نظامی جمهوری اسلامی که در خاک سوریه محوا گرفته و نیات پلید رهبران ایران برای نابودی
اسرائیل را در سر می پرورانند، با اجرای عملیات نظامی و بمباران مقر و پایگاهایشان،
آنها را به همان "بهشت"ی که آخوندهای ایران تبلیغ آرزوی رفتن به آنرا رسالت
خود میدانند، روانه کرده است. در مقابل حکومت ایران فقط رجزخوانی می کند و جرأت
پاسخگویی و رو در رویی نظامی با اسرائیل را ندارد، حتی چند وقت است رژیم جسد
نیروهای کشته شده خود بدست ارتش اسرائیل در جنگ سوریه را، در خفا و پنهانی و بدون
برگزاری نمایش "مُرده گردانی بین کوچه و خیابان ها " در ایران دفن می
کند.
کوتاه سخن: اول،
رویکرد سرکوبگرانه استبدادی و تمامیت خواهانه حاکمیت در داخل کشور و استمرار تبعیض
و سرکوب علیه ملّیتها، ادیان و مذاهب خارج از حاکمیت، فساد اداری و سقوط اخلاقی در
بین بسیاری از مدیران رژیم، اجرایی کردن پروژه "اقتصاد مقاومتی" مورد
پسند خامنه ای در کشور (خمینی بنیانگذار نظام "اقتصاد" را مال
"خر" خوانده بود!) و عدم درک آخوندهای حاکم به مقوله "علم اقتصاد و
تجارت مدرن" و متوازن با عصر امروز.
دوم، سیاست های توسعه طلبانه و
جنگ افروزی های رژیم در خاورمیانه به هدف صدور انقلاب.
سوم، عدم پایبندی
رژیم به مرامنامه، کنوانسیون، میثاق و پیمان های جهانی و جهانشمول بین المللی و
سازمان ملل متحد.
چهارم، برنامه ریزی و سوء قصد به هدف ترور و همچنین انجام
عملیات تروریستی در کشورهای آمریکا،
آرژانتین، فرانسه، آلمان، اتریش، هلند، بلژیک، انگلیس، سوئیس، ایتالیا، اسپانیا،
سوئد، پرتقال، نروژ، دانمارک، قبرس، ترکیه، گرجستان، ارمنستان و جمهوری آذربایجان
گرفته تا، جنوب شرق آسیا، تایلند و هند، پاکستان، افغانستان، عراق، کویت، بحرین،
امارات متحده، عربستان سعودی، عمان، قطر، اردن، سوریه، لبنان و مصر تا آسیای میانه
و کشورهای آفریقایی و دیگر نقاط جهان، علیه مخالفان و منتقدان و فعالان سیاسی و
عقیدتی ایرانی و غیر ایرانی توسط عُمال مزدور و دیپلماتهای رسمی رژیم، را می
میتوان "پارامترهایی" محسوب کرد، که زمینه موجبات "فروپاشی و محو نظام
جمهوری اسلامی ایران" را از جغرافیای سیاسی جهان، بدون دخالت نظامی و یا با
دخالت نظامی بیگانگان، فراهم آورده اند.
بقلم: ح د سدیچ
5.2.2019 برابر با 16 بهمن 1397