Samstag, 2. November 2013

سه واژه "کلید، دشمن، خودبرتربینی"


واژه "کلید" مؤلفه ای است که در زمان جنگ ایران و عراق برای فریب دادن ایرانیان کارساز شد، اما اکنون دو باره این مؤلفه بعد از 24 سال از پایان آن جنگ، برای فریب افکار عمومی جهان و دولتمردان کشورهای غربی، بوسیله سران حکومت جمهوری اسلامی به صحنه سیاسی آورده شده، دو واژه دیگر "دشمن و خودبرتربینی" نیز برای سرکوب کردن و فریب دادن ملّت ایران بکار میرود.
اگر با چشمان بصیرت و بر اساس میثاق جهانی حقوق بشر و از پیمانه حقوق شهروندی به نظام جمهوری اسلامی ایران، نه با یک نگاهِ عمیق، بلکه فقط با یک نگاهِ سطحی بنگریم، در می یابیم در کشوری مثل ایران، که در آن پیروان ادیان اسلام، مسیحیت، یهودیت و پیروان آئین های زرتشتی، بهایی، مزدکی، ایزدیان، سّیک و مانویان و مذاهب گوناگون اسلامی (سنّی و فرقه هایش، حنفی، شافعی، حنبلی، مالکی، شیعه و فرقه هایش،جعفری، قرآنیان، احمدیه– اسماعیلی،اهل حق، مهدوی و علی الهی، نزاریه، شیخیه، زیدی و اکبری، مستعلیه، صوفیه و فرقه هایش بکتاشیه، نقشبندی، چشتیه، نعمت الهی، قادریه و عرفانیه و..) و اقوام مُتکثر (پارس، بلوچ، عرب، کرُد، لرُ، ترکمن، ترک آذری، گیلک، بختیاری، مازندرانی، تالشی و.قشقایی.و...) با زبانها و فرهنگهای مختلف زندگی می کنند.

واژه "اسلامی" از نوعِ تشّیع ئی و یا تسّنن ئی، بر نوع نظام حکومتی آن منصوب کردن، بخودی خود از اساس حکایت دارد بر نفی کردن و تضییع حقوق آن بخش بزرگ از مردمان ایران که مسلمان شیعه و یا سّنی و یا اصالتأ مسلمان نیستد (خواه یک نفر، خواه نیم میلیون نفر) و چنین نوعءِ نظامءِ حکومتی، بمثابه آشپزخانه ای است که در آن آشِ دیکتاتوری پخته و زمینه برای 
پایمال کردن حقوق شهروندی مردم، هموار میشود.

با توجه به کارکرد نظام جمهوری اسلامی و بررسی کارنامه حکمرانی این رژیم در سی و اندی سال که از حکمرانی اش در ایران میگذرد در می یابیم، که این رژیم در ذاتِ خویش رژیمی است که نمادِ ظلم و فریب، فساد و احتکار، سرکوب و قتل، مروج خرافات و موهومات، تروریسم و 
کینه ورزی، عناد و لجبازی و هرج و مرج طلب به نام دین و مذهب میباشد.

بنده قصد توهین به ملت بزرگ ایران را ندارم، ولی این را باید گفت که ملّت ایران حافظه اش همیشه بر سر جای خودش نیست و زود فراموشکار است، برای یادآوری و بکار انداختن حافظه اش بعضی اوقات باید به او دیکته شود، ملّتی که فراموشش شده که خودش، چه رژیمی را در سال 1357 سرنگون کرد و با دستان خود گوّر فرزندان خویش را چطوری کنّد!

"کلید بهشت"
یادآوری: اگرهمه ما به حافظه خودمان مراجعه کنیم به یاد می آوریم که در زمان جنگ ایران ویران کُن هشت ساله جنگ ایران و عراق، که اربابان صاحب قدرت جمهوری اسلامی از آن به عنوان "دفاع مقدس" یاد می کنند، همین آخوندهایی که بر گرُده مردم ایران سوارند و نان شب را 
از آنان گرفته و به فقر و فلاکت رسانده و به خاک سیاه نشانده اند.

در زمان آن جنگ خانمانسوز سران، مُبلغان و نوحه خوانان رژیم به هر نفر از ایرانیانی که روانه قتلگاههای جنگ می شدند، بسیاری از آنان نه جوان بلکه نوجوانانی بودند که خوب و بد خویش را هنوز نمی توانستند تشخیص بدهند، یک پلاک می دادند و می گفتند که این "کلید بهشت" است، که 
بعد از طعمه شدن تانک و توپهای عراقی، شما با همراه داشتن این کلید وارد بهشت خواهید شد.

بسیار غم انگیز و تأسف بار بودند چنین راه نمایی نمودن های عوامفریبانه ای، زیرا مُلا و آیت الله ها حاکم و مجیزه گویان و روضه خوانهای آنان که خود اهل جهنم اند، و سی و پنج سال است که کشور را برای مردمان ایران به یک جهنم تبدیل کرده اند، به فرزندان ایرانزمین در آن جنگ ویرانگر وعده بهشت میدادند، تا که بعد از مرگءِ آن بچه ها، بر سر سفر عزاداری آنان، خودشان به نان و نوایی برسند.

"کلید حل مشکلات اقتصادی و سیاسی"
اکنون آخوند حسن روحانی که فرزند خلّف سیاسی و مذهبی همان آیت الله خمینی خُدعه گر و پیروان حلقه بگوش تز ولایت فقیه هست، بعد از 24 سال از پایان جنگ ایران و عراق و دادن کلیدهای کذایی به آن کشته شدگان جنگ، سر برآورده و به کرسی ریاست جمهوری انتصاب شده به دسیسه ای دیگر روی آورده، دست به جیب آخوندی- مُرتاضی خودش فرو برده، از آن یک کلید در آورده است، که با استفاده ابزاری از آن، دوباره ملّت ایران را روانه میدان یک کربلای 
خونین دیگری نماید.

بدون هیچ تردید و شک و شُبهه ای بنده معتقدم، که این کلیدی که رئیس جمهور رژیم از آن به عنوان ابزار حل مشکلات و معّضلات اقتصادی نام میبرد، کلید باز کردن دروازه یک جهنمِ دیگری برای ملّت ایران است، که با آن به اعماق فقر و بدبختی و سیه روزی برسد.

و شما ای برادر و خواهر و هموطن گرامی معتقد به مذهب تشیّع، آیا شما نمی دانید که باورهای مذهبی سیاسی شخصِ آیت الله علی خامنه ای و بیشتر سران این حکومت، متمایل به باورهای گروه "حُجتیه" هستند، آیا نمیدانید که باور مذهبی و ایدئولوژی این گروه بر اساس "جهان را به سوی فساد، ویرانی، جنگ و جدّل های مذهبی و فرقه ای و قومی کشاندن" استوار است؟

آیا نمی دانید که اینها باور بر این نکته دارند، که باید جهان را به سوی قهّقرا سوق داد، تا بدینصورت بنابر اعتقادشان امام زمان و امام عصرِ کذایشان (نه امام آخرالزمان مسلمانان امام 
محمّد مهدی) ظهور کند و به کشتن دو سوم مردمان جهان (میلیاردها انسان) دست بزند؟

"دشمن"
واژه "دشمن" فرمولی است که از ابتدای اانقلاب سال 1357 برای سران حکومت جمهوری اسلامی آنچنان پر برکت و نان آور شد، که آنان هر صبح که از خواب بیدار می شوند اولین سخنی که از زبانشان بیرون می آید، دشمن، دشمن، دشمن است، میباشد.

دشمن، دشمن بازی و دشمن سازی برای حکمرانان ایران منبعی شده پر برکت، سود آور و پول زا برای کسب ثروت و اعمال قدرت، اما این "دشمن" خودساخته مُلایان حاکم بر ایران، برای مردم ایران، آن مردمی که به جای مراجعه به عقل و حافظه خویش، به موعظه، روضه و حکایت های مذهبی آخوندهای جهنمی، وعده دهنده بهشت روی می آورند، نیز ابزاری شده برای سرکوب و خفقان، ادامه فقر و به فلاکت کشیدن، همین مردم.

آن گروه از مردم ایران که با گذشت 35 سال از حکمرانی اربابان قدرت جمهوری اسلامی، امروز یک اکثریت بزرگ منتقد و مخالف رژیم را در داخل تشکیل می دهند، اگر برای اعتراض به گرانی مواد غذایی، یا به جهت اعتراض برای خشک شدن دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده رود، دریاچه هامون یا رود کارون، اروند رود و یا رود کرج و هلیل رود و...، یا به خاطر اعتراض به جدایی بخشی از استان هرمزگان و الحاق آن به استان فارس، دست به حرکت اعتراضی و تجمع خیابانی زده و بزنند.

سران و امامان جمعه جمهوری اسلامی فورأ به آنان امر و نهی می کنند و به ترساندن و مرعوب کردن معترضین روی می آورند و می گویند، که نبایستی دست به حرکت های اعتراضی زد، زیرا که از بغل اعتراضات و مطالبات شما دشمن سوءِاستفاده میکند و این حرکتهای اعتراضی به کشور آسیب میرساند!

آخرین مورد از این نوعِ درخواستهای دشمن هراسی و خفقان آورِ سران جمهوری اسلامی سخنان مُلا غلامعلی نعیم آبادی امام جمعه بندرعباس در نماز جمعه 26 مهرماه سال جاری بود، وی از معترضین به جدایی بخش هایی از شهرستان پارسیان استان هرمزگان و الحاق آن به استان فارس خواست، که به حرکت های اعتراضی خود پایان دهند، زیرا که دشمن از اینچنین اعتراضاتی سوءِاستفاده می کند و نباید به این راهپیمایی ها ادامه داد، این دشمن خیالی و خودساخته رژیم، 35 سال است که شده بلای جان و مانع پیشرفت و تعالی و ابزار سرکوب مردم ایران.


"خودبرتربینی، عهدشکنی و بی اعتمادی"
در این روزهایی که دولت ایران به ریاست حسن روحانی رئیس جمهورِ جمهوری اسلامی ایران جهتِ گفتگو به قصد لغو تحریمهای کمرشکن، با کشورهای غربی و سران پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل باضافه آلمان دست زده است، آیت الله سیّد علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی هر تلاشی را بکار گرفته تا در راه به اصطلاح به ثمر رسیدن این گفتگوها سنگ انداری و مانع تراشی کند، در صورتی که رئیس جمهورِ رژیم قبل از آغاز گفتگو با کشورهای 5+1 و دولت آمریکا گفته بود که از سوی خامنه ای در این خصوص "اختیار تام" به وی داده شده است.

آیت الله علی خامنه ای دولتمردان آمریکا را در یک سخنرانی که بمناسبت تحلیف و اعطای سردوشی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش رژیم، که در 14 مهرماه سال جاری در دانشگاه 
هوایی شهید ستاری برگزار شده بود، به خودبرتربینی، عهدشکنی و بی اعتمادی متهم کرد.


نکته اول: اینکه طول و عرض خودبرتربینی از دیدگاه آقای سّید علی خامنه ای چقدر است و خودبرتربینی، عهدشکنی و بی اعتمادی را وی با چه پارامترهایی و براساس چه معیارهایی و 
چگونه تعریف میکند؟

آقای خامنه ای، آیا این شما نیستید که خود را رهبر مسلمانان جهان می دانید در صورتی که مسلمانان اهل سنّت (بیش از یک میلیارد انسان) به شما هیچ محّل نمی گذارند و در کشورهایی چون مصر، اندونزی و مالزی و.غیره، دولتها و ملّتهایشان ورود هموطنان شیعه مذهب ایرانی را 
قدغن کرده و آنان را به برکت فتنه گریهای شما و عوامل هایتان، عامل فتنه میدانند.

آیا این شما نیستید که مذهب خود را از همه مذاهب و ادیان ابراهیمی برتر می بینید، حتی به مذاهب دیگر اسلامی هموطنان اهل سنّت که چندین ده درصد از جمعیت کشور را شامل میشوند این اجازه را نمی دهید، که در پایتختءِ به قول خودتان "ام القرای اسلام" برای خودشان یک 
عبادتگاه و مسجد بسازند؟

آیا این شما نیستید که برای خودتان قدمگاه درست می کنید و چاپلوسان بارگاهت (بیت) با بوق و کرّنا جایی را در کشور، که شما برای هواخوری و پیاده روی به آنجاها رفتید و در یک مکان برای تنفس و رفع خستگی جایی نشستید، را به زیارتگاه تبدیل می کنند و بدینطریق صدها میلیون 
تومان از پول بیت المال را با چنین بهانه هایی به جیب میزنند،اما از سوی شما علیه اینچنین افراط و تفریط هایی، هیچگونه اعتراضی صورت نمیگیرد.

جای قدمگاه خامنه ای در منطقه "دزلی" شمالغرب کشور در کردستان که به زیارتگاه تبدیل شده.




آیا این شما نیستید که در همه اُمور سیاسی، نظامی، اقتصادی، مذهبی، فرهنگی و جرایدی کشور دخالت می کنید، آیا این شما نیستید که در امور قضایی و قانونگذاری و اجرایی کشور بدون استثناء دخالت می کنید.

آیا این شما نیستید که در کارهای مربوط به مجلس شورای به اصطلاح اسلامی، مجلسی که همه وکلّای انتصاب شده در آن، از صافی و فیلتر شورای نگهبان گذر کرده و غربال شده اند، اما اگر یک وقتی آنان بخواهند برای راضی کردن مردم ایران بظاهر یک سر سوزنی از خودشان اراده 
وکالتی یی نشان بدهند، شما فورأ با فرستادن یک حکم حکومتی، آچمزشان می کنید.

آیا بیت المال ایران همان امانتی نیست در دست دولت، که صاحبان اصلی اش مّلت ایران هستند، اما هر یکی از امامان جمعه کشور، که آنان از سوی بیت شما به این سمّت در استانها و شهرستانها، شهر و روستاها منصوب گردیده اند صاحب بیت المال مناطق ماموریتِ خود شده اند و هیچ حساب و کتابی به مردم پس نمیدهند.

یک فرد 3 هزار میلیارد تومان معادل 3 میلیارد دلار را از کشور به سرقت برده و در کشور کانادا دارد خوش میگذراند، وقتی که خبر این دزدی فاش شد، آیا این شما نبودید که گفتید، مطبوعات و مسئولین تابع دیگر این مسئله را "کِش" ندهند، آیا شما از این ترسیدید و میترسید که دست خودتان رو شود و شریک دزد و رفیق قافله بودنت، فاش گردد.



آقای خامنه ای:آیا این شما نیستید که در جایگاه رهبری کشور قرار دارید و باید بیطرفی خودتان را در امور سیاسی کشور حفظ و فقط به عنوان کسی که عدالت و حق را بدون استثناء در قبال همه مردم ایران در نظر میگرفتید، آمدید و برای خودتان در قانون اساسی کشور جایگاه خداوندگاری قائل شدید و چون یک سلطان و امپراتور ظالم، فقط از یک گروه در طرفداری می کنید و آنان را خودی، و بقیه ملت را غیرخودی می نامید.

آیا اینطور نیست که شما مردم ایران را که صاحبان اصلی بیت المال هستند نامَحرم میدانید و گرنه چه لزومی دارد، که شما تلاش می کنید نامءِ کس و کسانی که میلیاردها دلار از بیت المال کشور دزدیده اند، را از دید ملّت ایران محفوظ و پنهان نگهدارید؟


نکته دوم: اینکه ایالات متحده آمریکا به گفته شما، به نام منافع ملّی خودش از جهان باج می گیرد و در همانحال به اسرائیل باج می دهد، آیا چنین سخنانی از فردی که خود را رهبرِ کشور مینامد حاکی از ناپختگی سیاسی و بی خبری وی از دنیای بازار سیاست و در نظر نیاوردن منافع ملّی ایران حکایت ندارد.

آقای خامنه ای، در جهانءِ سیاست و در عصر ارتباطات و فناوری و تجارت بهم تنیده جهانی، این بده و بّستانهای سیاسی و اقتصادی هستند که منافع ملّی کشورها را تعیین و تأمین می کنند و نه عربده کشّی و قهر کردن ها.

اگر همین آمریکا جهانخوار نبود استانهای آذری زبانِ (استانهای آذربایجان شرقی و غربی) و بخش های شمالی ایران گیلان و مازندران و همچنین کردستان در دوران جنگ جهانی دوم، توسط شوروی یی که امروز فرزند خلّفش همین روسیه دوست گرمابه و گلستان شما است، از ایران جدا می شدند.
آیا این حکومت شما نیست که امروز به عقبه روسیه بوسه میزند و رژیم شما حاضر هست، به آن کشور "باج" بدهد تا او از بغل ایران به ابرقدرتی خودش تکیه بزند، روسیه ای که در طول تاریخ بیشترین ضربه را به ایرانزمین زده است.


نکته سوم: آقای خامنه ای، سران حکومت آمریکا را مردم آن کشور انتخاب می کنند، منتخبین موظفند که منافع ملّی آن کشور را با بکارگیری هر وسیله ای به قول شما با "باج دادن و باج گرفتن" و خودبرتربینی، فشار سیاسی و گفتگوی مصالحه آمیز، سازش و تبانی سیاسی، اگر فشار سیاسی و گفتگو، سازش و تبانی سیاسی کارساز نباشد، احیانأ با جنگ نیز تأمین و حفظ نمایند، این وظیفه دولتمردان آمریکا در قبال مردمانش است و بس.

در ضمن آقای خامنه ای، ارتش آمریکا یک ارتش شُغلی است، یعنی اینکه در آمریکا کسی را بزور و با اجبار به سربازی نمیبرند، هر فرد آمریکایی با اختیار خودش برای تأمین امرار معاش زندگی، داوطلبانه وارد ارتش آمریکا میشود و ماهیانه حداقل 4 الی 5 هزار دلار و یا بیشتر حقوق دریافت می کند و شخصِ سرباز میداند که در این لباس نظامی احتمال دارد کشته شود.

آقای خامنه ای شما خوب می دانید، که در آمریکا "حکم حکومتی" وجود ندارد که به پارلمان ملّی، مجلسین سَنا و کنگره دستور داده و دیکته کند، که از مصّوبه های پیشنهادی خود جهت قانون شدن دست بر دارند، برای شما بسیار واضح است که در آمریکا این مجلسین و نمایندگان منتخب مردم 
هستند که "در رأس امور" کشور قرار دارند، نه سلایق شخصی.

آقای خامنه ای، شما خوب می دانید، که در آمریکا بودجه سالیانه و دخل و خرج حکومت توسط مجلسین و نمایندگان مردم بررسی و نظارت میشود، اگر ارگانها و وزارتخانه های زیرمجموعه دولتءِ آمریکا بخواهند یک دلار را به غیر آمریکائیان بدهند، باید نمایندگان مجلسین را قبل از پرداختن کردن مبلغ، مطلع نمایند و مجّوز پرداخت آنرا بگیرند، نه اینکه مثل رژیمءِ شما به هر کس و کسانی، به هر گروه و احزاب آدمکش و تروریستی در جهان پول بدهند و حسابرس و واخواست کننده ای بالای سرش نباشد.

آقای خامنه ای همین مورد فعلی چند هفته اخیر در خصوص قانونءِ بیمه درمانی پیشنهادی حسین بارک اوباما رئیس جمهور آمریکا، که نمایندگان مجلسین و رئیس جمهور آن کشور را، رو در روی یکدیگر قرار داد، را بس، این نمونه خود از برقرار بودن قانون و نظم ان کشور بر هر قوه ای در حیّطه خودش، در آن کشور حکایت دارد و نه نظر فردی.

نکته آخر: آیا خامنه ای نمی داند که بادءِ حوادث روزی خاک این رژیم را با خود خواهد برد و در تاریخ ایران، گرّدی به نیکنامی از آن نخواهد ماند، یا اینکه اگر میداند اگاهانه خودفریبی می کند و خود را به غفلت میزند، در ضمن بدون مذاکره مستقیم و شفاف با آمریکا حل مسئله هسته ای و لغو تحریمها نه مشکل، بلکه ناممکن و محّال است.

با این تفصیل نتیجه گرفته می شود که، آقای خامنه ای، خود شما خودبرتربین ترین رهبر یک کشور هستید، به گریبان خودتان نگاهی بیندازید، آقای خامنه ای کسانی چون شما، که خود احتکارگرند و آسیب های بسیار بیشمار و جبران ناپذیری بر ایران و ایرانیان رسانده اند، براساس هر ضوابط اجتماعی در هیچ جامعه ای این حق را ندارند، به نیتءِ زدن سنگ به یک مُحتکرءِ دیگر، سنگ بر دست گیرند.

به هر صورت در هر دو سوی سکه تقدیرءِ جمهوری اسلامی، بنیانگذاران و سران حکومت، فقط نقوش سرنگونی این نظام را حّک کرده و در طی سی و پنج سال همیشه تُف سربالا زده اند، که در انتها روزی آن بر سر و صورت خودشان فرو خواهد آمد.

ح.د.سدیچ


شنبه 2 نوامبر 2013 م، برابر با 11 آبان ماه 1392 خ.