Donnerstag, 19. November 2015

تحریف حقایق، تحلیلِ غلط و سوءِ نیت در خصوص "قوم" بلوچ / بخش دوم؛


بخش دوم؛

4- تشویق و تجلیل به شیوه آخوندی، خودی و غیرخودی!
تلاش مُبلغان سیاسی- فرهنگی رژیم از "هویت تراشی های جعلی" و نامیدن یک "طایفه" «با عنوان» یک "قوم" هدفی است موذیانه به منظور ایجاد اختلاف بین قوم بلوچ و دامن زدن بر پدیده های پیش پا افتاده، که مانع تحول و تبدیل فکری مردم بلوچ شوند، میباشد.

مسئولین فرهنگی و آموزشی رژیم، حتی در زمان « تشویق و تجلیل نمودن» از دانش آموختگان و فارغ الحصیلان بلوچ استان، آنها را بر حسب «نام» تعلقداری به قبیله و طایفه ای تفکیک می کنند.
مثلأ، به جای نامیدن آنان با عنوان «دانش آموختگان و فارغ التحصیلان بلوچستان از فلان دوره و یا فلان رشته تحصیلی و بدون ذکر نسبت تعلقداری طایفه» کارگزاران نظام این دانش آموختگان را، فارغ التحصیلان از فلان و فلان "طایفه" مینامند.(4)

فراتر از موضوع استفاده از یک طایفه و قبیله بلوچی، برای جعلسازی به هدف «خلق یک "قوم"» در بلوچستان، حتی «مردان و زنان سینمایی پیرو استبداد ولایت فقیه» با نادیده گرفتن ستمگریها و تبعیض های حاکمیت بر بلوچها، در آینده قصد دارند استان سیستان و بلوچستان را در اثرهای «هنری- سینمایی» خودشان به عنوان "سرزمین تروریست ها" نیز معرفی کنند.! (5)

اکثر مقامات، کارگزاران و مأموران اجرایی، قضایی و امنیتی رژیم، با تأسی از "قانون اساسی" سراسر تبعیض آمیز و سیاستهای کلی راهبردی و استراتژیک حاکمیت، طی سی و شش سال با نهادینه کردن ستم، از طریق بکارگیری زور سرنیزه، توپ و گلوله، سرکوب و دستگیری، زندان و اعدام، با براه انداختن ماشین "تروریسم دولتی" و با بهره گیری از "تروریست های گمنام امام زمان" و ترور نمودن نخبگان و فرهیختگان و حذف فیزیکی فعالین فرهنگی و مدنی، اجتماعی و حقوق بشری بلوچستان «ستیز با بلوچ» را «وظیفه روزانه و شغل» خود میدانند.

5- اظهارات عوامفریبانه و سوء نیت
یک نمونه از «تلاش های عوامفریبانه» مواجب بگیران رژیم، سخنان خانم "زهرا اربابی" معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی استاندار سیستان و بلوچستان میباشد، که چندی پیش اظهار نموده است.
سرکار خانم اخیرأ در سخنانی گفته، که "حضور نخبگان، فرهنگیان و دانشجویان در منطقه (استان سیستان و بلوچستان) نعمت است و باید از این استعدادها در جهت توسعه و عمران منطقه کمک گرفت"
این سخن بیان شده فوق از زبان ایشان سخنی است قابل تحسین و همچنین قابل تأمل، بدون تردید مردم بومی بلوچ نیز کمک گرفتن حاکمیت و دولت از استعدادهای بومی را به فال نیک می گیرند و به این موضوع در صورت عملی شدن، خوشآمد میگویند و از آن استقبال خواهند کرد.

شخصیت های متعدد  فرهنگی، مذهبی و فعالین مدنی و اجتماعی در استان، همیشه و مُدام از رژیم درخواست کرده اند، که دولت در جهت کمک گیری از نیروهای شایسته بومی و بلوچ بیشتر توجه دهد، تا افراد غیربومی و غیربلوچ.

سرکار خانم در ادامه سخنان «هوشمندانه» خودش "دلیل" عقب ماندگی استان را نیز "سکوت جوانان و مردم بلوچ" در قبال حق و حقوق و مطالباتشان دانسته و در ادامه سخنانش فرموده است، که "مردم مطالبات خودشان را با "منطق" «فریاد» بزنند و "از مسئولان عملی شدن مطالبات خود را خواستار گردند".

اما وی نگفته و نمیگوید، که معنی "منطق" در "ادبیات رژیم آخوندی" مترادف هست با "حذف منتقد و مطالبه گری حقوق شهروندی"!
از خانم محترم، معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی استاندار سیستان و بلوچستان، باید یک پرسش نمود، پرسشی که هرگز کسی از عوامل مواجب بگیر رژیم «جرأت پاسخ دادن آنرا به خودش نمی دهند»!
سوال اینکه، "چه کس فریادرس و کدام نهاد عادل و مدافع حقوق بشری در ایران وجود دارد تا تضمین دهد، بعد از « فریادی» که نخبگان، فرهیختگان و دانشجویان منطقه، علیه "بیداد" و در جهت عملی شدن مطالبات بر میآورند، رژیم سرکوبگر برای این "فریاد برآورندگان مطالبات بر حق" مخاطره نیآفریند، پاپوش سیاسی و مذهبی نسازد و آنان را سرکوب و دستگیر، زندان و اعدام نکند؟
بدون تردید، وی مغرضانه و آگاهانه به هدف رّد گم کردن و با کرّی و کورانه میگوید که "جوانان منطقه خواسته ها و مطالبات خود را فریاد نمی زنند"! (6)
عجب...!. شاید حافظه ایشان قد نمی دهد، یا عامدانه خودش نمی خواهد بر حافظه خویش رجوع 
نماید.!

گویی إنگار، از اعدام ناجوانمردانه جوان نُخبه و فرهیّخته، دانشجو و خبرنگار جوان، فعال فرهنگی و اجتماعی بلوچ اهل زاهدان و اولین وبلاگنویس اعدام شده جهان، زنده یاد "یعقوب مهرنهاد" و دوستانش، که از طریق "انجمن جوانان صدای عدالت" مطالبات و خواسته های خود را در چارچوب "قانون اساسی" همین رژیم «فریاد» کردند، اما بعد به جرم "مطالبه گری بر حق" توسط "اربابان" خانم "اربابی" اعدام و شهید گردیدند، قرنها گذشته است.!

جوانانی که «مطالبات بر حق مردم استان» را نه « با فریاد» بلکه «با متانت و آرامی و به دور از خشونت و با منطق» به گوش سران و مسئولین دولتی و حاکمیت میرساندند، اما به جرم همین «حرکتی» که خانم اربابی الان میخواهد جوانان و مردم منطقه را به «انجام» آن "ترغیب" کند، آنها (یعقوب مهرنهاد و اعضای شورای مرکزی انجمن جوانان صدای عدالت) «انجام دادند»، اما پاسخ رژیم چوبه دار بود در مقابل مطالبه گری حقوق شهروندی آنان!

هنوز «صدای مطالبات و خواسته های مردم بلوچ» که از "زبان" یعقوب مهرنهاد و اعضای شورای مرکزی "انجمن جوانان صدای عدالت" «فریاد" زده میشدند، در گوش های شنوای «مردم حق طلب بلوچ» نجوا (نجوی) میکنند.
اما برای شنیدن «صدای حق طلبی و مطالبات حقوق شهروندی» گوش شنوا، وجدان بیدار، ضمیری انساندوست و با بصیرت باید داشت، تا درد مظلومان و ستمدیدگان مورد تبعیض و ظلم و ستم قرار گرفته را بشود، شنید.

نگارنده حقیر از راه دور به هدف کمک در گسترده تر کردن «اطلاعات عمومی» خانم زهرا اربابی، در حضور وی "دّزبندی" میکنم، از ایشان عاجرانه درخواست و التماس می کنم لطف نماید، در ویدیو کلیپ ذیل، به سخنان زنده یاد یعقوب مهرنهاد که در دانشگاه زاهدان، قبل از اعدامش بیان نموده، گوش فرا دهد.


خانم به جای "ترغیب" جوانان و فرهیختگان و نخبگان منطقه به "فریاد زدن برای عملی شدن مطالبات و خواسته هایشان» ای کاش و باید، رژیم را «مخاطب» قرار میداد و به رهبران آن توصیه و از آنان مطالبه میکرد، که "دست از تبعیض و سرکوب بر دارند، به مطالبات مردم ایران تن دهند، در پاسخ به «مطالبات بر حق و اولیه شهروندی مردم بلوچ» به ابزار قهریه سرکوب و دستگیری، زندان و اعدام و ترور متوسل نشوند".

نمونه دیگری از صبحت های غیرمسئولانه خانم اربابی، بطور مختصر از این قرار است. وی چند هفته پیش در رابطه با حمل جنازه یکی از بستگانش، که در استان سیستان و بلوچستان فوت کرده بوده، با سوءاستفاده از جایگاه شغلی خویش، یک آمبولانس دولتی متعلق به اورژانس 115 شهرستان زاهدان را مجبور کرده، تا جسد خویشاوندش را به قم انتقال دهد.

به گزارش خبررسانی ها، بر اساس آئین نامه، دستورکار و موضوع خدمات رسانی، آمبولانس های اورژانس نامبرده حق حمل جنازه در چنین مسیری را ندارند، با توجه به آئین و دستورکار این نهاد خدماتی، در وهله اول «اقدام و دست زدن به چنین کاری عملی مجرمانه محسوب میشود».
دوم اینکه، بنا بر گزارشها، آمبولانس مذکور، در مسیر رفتن به سوی مقصدش، در محدوده استان یزد دچار حادثه میگردد و اتومبیل چپ میشود، راننده و دیگر خدمه آمبولانس بشدت زخمی میگردند.
بعد افرادی که مسئولین آمبولانس در زاهدان بوده اند، از خانم جویای آمبولانس میشوند، اما وی به جای «پاسخگویی» به آنان، به «توهین» بر مردم بلوچ روی میآورد و مردمان این «خطه» را، با استفاده از الفاظ ناشایسته "کوته فکر" و "کم عقل" خطاب میکند.(6)

بعد فردی به نام آقای "طهرانی مقدم" که از وی به عنوان مدیر مسئول سایت اینترنتی "عصر هامون" نام برده میشود و در همین سایت که وی مدیریتش را بر عهده دارد، موضوع توهین به 
مردم «خطه» نیز رسانه ای و گزارش شده بود.

بعد از رسانه ای شدن ماجرای چپ شدن آمبولانس، وی در گفتگویی که با خانم "اربابی" داشته، از ایشان می پرسد، "با توجه به خواسته هایی که مردم استان سیستان و بلوچستان دارند، آیا تصمیم دارید از مردم عذرخواهی کنید".؟

اما، سرکار خانم در پاسخ به سوال وی و به جای عذرخواهی می فرماید «بنده به مردم توهین نکردم و دلیلی نیز برای عذرخواهی نمی بینم» و آقای طهرانی مقدم را به سخنان توهین آمیز محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق رژیم، که بعد از انتخابات (انتصابات) سال 1388، ایرانیان معترضین به تقلب را «خس و خاشاک» نامیده بود، رجوع میدهد، بدین شیوه وی از عذرخواهی از مردم استان سر باز میزند.(7)

اهانت های حکومتی (8) در مجموع به ایرانیان و به فرهنگ ایرانی، همچنین توهین به اقلیتهای ملّی و مذهبی، در تلویزیون و جرایدهای چاپی، الکترونیکی و مجازی، در مراسم و گردهمایی های «مذهبی -سیاسی حکومتی» رژیم، امری نیست که اتفاقی و ناآگاهانه صورت گیرد.

بلکه عناصر وابسته به رژیم از هر طیف و جناح و جریان سیاسی-مذهبی خواه خودی درجه یک و چه خودی درجه دو، خواه اصولگرا چه اقتدارگرا، خواه اصلاح طلب چه چپ و چه راست همه و همه، با اغراض سیاسی در جایگاه سلسله مراتب تشکیلاتی و نهادهای گوناگون رژیم، بدون توجه به «عواقب منفی عمل» خویش و واکنش مردم، عامدانه به انجام دادن و یا اظهار چنین عمل های «انزجارآور» اقدام میکنند.

تا بدین صورت «سیاستهای جناح، گروه و جریان سیاسی-مذهبی» مورد نظر خودشان را، که همانا «تنها هدف حفظ و استمرار جمهوری اسلامی و نظام استبدای» است، را به پیش ببرند و به حاکمیت خدمت کنند.

تهمت وارد کردن به جمهوری اسلامی ایران و عاملانش به انجام عمل «تحریف حقایق، جعل و جعلسازی، سناریو و صحنه سازی ها سیاسی و فرهنگی» اتهامی نیست، که بی پایه و بی اساس باشد، تهمتی نیست که فقط نگارنده و یا دیگر عناصر "ضد انقلاب" آنرا به نظام آخوندی وارد میدانیم، بلکه بعضی از بنیانگذاران این رژیم و مقامات بلندپایه، فرزندان و خانواده های این مقامات، نیز چنین اتهاماتی را به رژیم وارد می کنند.(9)

کارگزاران رژیم "ولایت فقیه" در نهان و آشکار در هر زمانی که مایل باشند، با براه انداختن سناریو و صحنه سازیهای جوراجور رنگارنگ و با خلق ترفندهای فریبنده مختلف، بطور اعم به صورت "ملّت ایران" و بطور اخص به چهره ستمدیده و در فقر مطلق گرفتار آمده "مردم بلوچ" «می خندند» و موازی با این، عناصر مواجب بگیر رژیم نیز با «انکار نمودن فریادهای حق طلبانه فرزندان و مردمان خطه بلوچستان» بر زندگانی این "قوم" (ملّت) «آروغ» میزنند.!
از:ح د سدیچ
چ 27.آبان 94 برابر با 18 نوامبر 2015

بخش اول این نوشته را در آدرس زیر مرور نمایید.