3- مسجدی آتش گرفته است!
بعضی از افراد سوادمدار مقاله نویس سیاسی و اجتماعی، مذهبی و فرهنگی بلوچ (این نقادی حمل بر بی احترامی به کسی تلقی نشود) فقط قدرت رویارویی شدن و قلم فرسایی کردن به نیت مخالفت وزریدن با بلوچ هایی را دارند، که در این و یا آنسوی جهان، با نوشتارها و یا فعالیت های سیاسی و حضور خود در رسانه های خارجی، از مسائل و مشکلات سیاسی و اجتماعی، مذهبی و اقتصادی اهل تسنن سخن می گویند و از ظلم و تعدی و خفقان سیاسی، که از سوی حکومت بر بلوچها روا داده میشود، در جامعه بین المللی اطلاع رسانی می کنند.
حکومت، هیچ فرد ایرانی، که از منویات حکومت سخن نگوید را، در رسانه هایش راه نمیدهد، اما از هر چهار گوشه جهان، از فلسطین و لبنان، پاکستان و عراق و افغانستان گرفته تا اندونزی و اروپا، قاره آمریکا و استرالیا و دیگر مناطق جهان، کسانی که از حکومت و سیاست های توسعه طلبانه آن تعریف و تمجید میکنند را، به رادیو و تلویزیونهایش دعوت میدهد، و مدعوین به خاطر حضور و تعریف و تمجیدی که آنان بر جمهوری اسلامی نثار می کنند، حاکمیت مبلغی پول نیز به این افراد میپردازد.
در این آدرس سایتهای ذکر شده ذیل، سخنان آقای "فضل الرحمان اوریا" شهروند افغانستان و کارشناس مسائل آن کشور و منطقه، را در خصوص پول دادن جمهوری اسلامی به کسانی که در رسانه های حکومت ایران می آیند و سخنان خودشان را به هدف تعریف و تمجید ایران ابراز می کنند، مراجعه و سخنان وی را گوش کنید.
حکومت ایران با زیر پا نهادن ملاحظات قومی و فرهنگی و حقوق شهروندی بلوچ ها، سی و سه سال است که بنای فتنه گری و اتهام تراشی بر علیه ملت بلوچ، براه انداخته است، متاسفانه افراد بسیاری از بین بلوچها در این مسیر، یا حکومت را برای رسیدن به اهدافش یاری می کنند و یا اینکه از سر مصلحت به سکوت نشسته و نظاره گر اعمال ناانسانی حکومت نسبت به این ملت هستند.
اگر کسانی (حکومت و عواملش) که می خواهند و سعی دارند هویت و حقوق شهروندی بلوچ ها را نادیده بگیرند، پس بایستی همانطوری که تا به اکنون رفتار کرده اند، یعنی فشار بر سران مذهبی و سیاسی ملت بلوچ،همین سیاست سرکوب را ادامه دهند.
زیرا اگر زبان بلوچی و پوشاک و مراسم های شادی آفرین و یا غم آور، به عنوان مثال پنجاه درصد از فرهنگ این ملت را تشکیل میدهند، آن نصف دیگر پنجاه درصد که فرهنگ بلوچ را به واحد صد در صد مکمل می کند، همانا دین و مذهب مردم بلوچ است، غرض اینکه ساده تر و واضح تر گفت، مذهب بلوچ را نمیشود از او گرفت.
انتقاد و نقد کردن و تحلیل و تفسیر کردن نظریه ها و اندیشه ها، مواضع و سلیقه ها سیاسی و مذهبی، بیانات و نوشته ها و مقاله های افراد، به خودی خود به درک انسان یاری میرساند و آگاهی ذهن و شعور در حوزه سیاسی و اجتماعی را بالنده میسازد.
منتقد بودن عمل (انتقاد اگر در راستای منویات رژیم نباشد) و پدیده ای است که در محدوده جغرافیای سیاسی و اجتماعی نظام جمهوری اسلامی ایران، قدغن اندر قدغن است.
چندی پیش یک شخصیت فعال سیاسی بلوچ که در خارج از ایران زندگی میکند (آقای رحیم بلوچ بندوئی)، مهمان برنامه تلویزیون بخش فارسی زبان صدای آمریکا بود، از آنجائیکه در روز یازدهم تیرماه سال جاری 1390 در استان سیستان و بلوچستان، بر طبق سنت مرسوم سالیانه "همایش ختم صحیح بخاری" (مراسم سالانه فارغ التحصیلی طلاب اهل سنت در حوزه دارالعلوم اهل سنت زاهدان) برگزار شده بود.
حتی بعضی از سایت ها به اصطلاح وابسته به اپوزیسیون داخل کشور (به قول حاکمیت، سایت های گروههای فتنه و انحرافی و اصلاح طلبان) گزارش داده بودند، که بسیاری از باورمندان اهل تسنن ساکن در استانهای دیگر کشور، بدلیل اینکه عوامل دولتی مانع سفر آنان به شهرستان زاهدان شدند، نتوانستند در آن همایش حضور یابند.
به این نیت، تلویزیون بخش فارسی زبان صدای آمریکا در یک تماسی تلفنی 3 دقیقه و 24 ثانیه ای با این شخصیت فعال سیاسی بلوچ، جویای چگونگی وضعیت احوال و فشارهای سیاسی و مذهبی که حاکمیت در بلوچستان وضع کرده است، شد، وی در پاسخ سوال خبرنگار تلویزیون، در اینخصوص به تشریح وضعیت اسفباری که در سطح استان در قدم اول، مسبب آن حکومت ایران میباشد، پرداخت.
اما پس از چند روز یک شخصیت دیگر بلوچ ( آقای ابراهیم حسین بر، به احتمال زیاد، وی در ایران زندگی میکند) در مذمت و سرزنش نمودن این گفتگوی فعال سیاسی بلوچ خارج کشور، با تلویزیون فارسی زبان صدای آمریکا، دست به قلم برد و در مقاله ای با عنوان "نگذاریم مسئله ی اهلسنت ایران در رسانه های فرامرزی ریشه دار شود" واکنش نشان داد.
وی در مقاله خود حق سخن گفتن و اعتراض نمودن، به فشارهای سیاسی و مذهبی که رژیم بر مردمان اهل سنّت روا میدارد، را از آن فعال سیاسی بلوچ، با رسانه های خارجی سلب میکند!
وی در مقاله خویش با اشاره مختصری به برگزار شدن با شکوه آن همایش در زاهدان و با انتقاد از ردگیری رسانه های فرامنطقه یی و بین المللی، به مسائل اهل سنّت ایران، در مقاله اش مینویسد که «این افراد همواره بطور خودسر و بدون رضایت مردم اهلسنت بلوچ اقدام به مصاحبه با شبکه های غیر مرتبط با مسایل اهلسنت می نمایند».
وی فراتر از آن، بدلیل اینکه مشکلات اهل تسنن ایران، از زبان افراد سیاسیون لائیک (حتما وی لائیسته رااشتباه گرفته و آنرا با بی دینی مترادف میداند!؟) مطرح می شود، بر حال جامعه مردمان اهل سنّت، ابراز تاسف میکند.
در ضمن وی بدون توجه دادن و بدون اشاره نمودن به این نکته، که اهل تسنن در ایران از دسترسی به رسانه های صوتی و تصویری دولتی و خصوصی داخل کشور محرومند و آنان هرگز و ابدا نمی توانند مساله و مشکلات خودشان را با هموطنان خود، در داخل کشور مطرح نمایند، همچنین او بدون ارائه یک راهکار و مکانیزم که بتواند فریاد تظلم خواهی مردمان اهل سنّت را منعکس کند، خواستار جلوگیری فرامرزی شدن مسئله ی اهل سنّت شده است!
در ادامه وی خود را در جایگاه نمایندگی الله میگذارد و با محترم شمردن شخصیت این فعال سیاسی بلوچ ساکن خارج از کشور(رحیم بلوچ بندوئی)، که با تلویزیون فارسی زبان صدای آمریکا گفتگو را انجام داده است، می پرسد «ایشان (فعال سیاسی بلوچ) روزانه چند رکعت نماز فرض می خواند که اکنون سنگ دلسوختگی اهلسنت را به سینه می زنند؟»
او معترض است و به بلوچ های فعال سیاسی خارج از کشور متذکر می شود و خطاب به آنان می نویسد، شما حق ندارید خودتان را به نمایندگی مردمان بلوچ در نزد سازمان های بین المللی در غرب، جا بزنید.
اما وی به خودش این حق را میدهد، که از کسی بپرسد، که آن کس روزانه چند رکعت نماز می خواند!
او در مقاله اش با مطرح کردن چندین پرسش و خواهان پاسخ از اهل سنّت بلوچ، ادامه می دهد و مینویسد، «اینگونه جریان ها بحق هیچگونه شناختی از وضعیت اهلسنت بلوچ ندارند و چه کسانی از اهل سنّت این افراد را نماینده و مدافع خود قرار داده اند تا در صدای آمریکا و غیره و غیره فریاد وا اسلاما سر دهند و بر مظلومیت اهل سنّت تاسف بخورند»
باید گفت، فی الواقع لزومی ندارد یک فرد امروز در خود بلوچستان و با مردمان اهل سنّت و در میان آنان و یا با آنان زندگی کند، تا بدینطریق از آنان شناختی داشته باشد، اولا اینکه ایشان خودش بلوچ و معتقد به مذهب تسنن هست، دوم در این جهان کنونی، به برکت شبکه های پیشرفته اجتماعی مثل اینترنت و لوازم الکترونیکی رسانه های سمعی و بصری و تصویری مانند ماهواره و تلویزیون و تلفن همراه، آدم میتواند از اوضاع و احوال هر گوشه جهان، بخوبی مطلع و خبردار گردد.
مگر این آخوندهای ایران، هر چه که از دهانشان در می آید در خصوص روابط بین الملل و کشورهای غربی و دیگر مناطق جهان اظهار نظر می کنند، در غرب و آمریکا و خارج از ایران زندگی می کنند؟
به عنوان مثال آخوند علی قاضی عسگر، نماینده خامنه ای و سرپرست حجاج ایرانی، که می گوید 99 درصد مردم آمریکا در فقر و گرفتاری بسر میبرند، این آخوند اگر مقدور است پاسخ دهد و بگوید چند روز و یا چند ماه و یا چند سال، در آمریکا زندگی کرده است، که چنین آماری را در خصوص فقر و نداری مردمان آن کشور، ارائه میدهد!؟
آقای ابراهیم حسین بر، با برشمردن و زدن اتهام و برچسب وابستگی تلویزیون فارسی زبان صدای آمریکا و رادیو و تلویزیونهای متعلق به دیگر هموطنان فارس زبان خارج از کشور به اسرائیل، و ارتباط دادن القاعده و گروه جندالله بلوچ با همدیگر، و دشمن قرار دادن مکاتبی (تلویزیون صدای آمریکا) که به قول وی اسلام را مورد آماج و تهاجم قرار داده اند، مقاله خود را ادامه می دهد.
آنچه که وی در مقاله اش به حق است و به وجود آن اشاره میکند، تلاش های صلح جویانه و همزیستی پسندانه مولانا عبدالحمید است، که در استان از سوی اهل تسنن، ایشان تا به اکنون، مانع شده است که جنگی خونین بین شیعه (البته منظور فقط شیعیانی است که به قبله ولایت فقیه عبودیت دارند) و سنّی در این منطقه از کشور، پا نگیرد.
زیرا عوامل سپاه و بسیج و سربازان گمنام غیر بومی امام زمان و همچنین بعضی از بومیان شاغل در این نهادهای ذکر شده وابسته به ولایت فقیه، در مرکز استان سنی نشین سیستان و بلوچستان همه مرزهای برادری و همزیستی را در نوردیده اند، این عوامل حکومتی در تجمعات و راهپیمایی های خود در شهرهای سیستان و بلوچستان خصوصا در شهر زاهدان، بر علیه این شخصیت مذهبی بزرگوار بلوچ (مولانا عبدالحمید) شعار میداده و میدهند و او را به....متهم کرده و میکنند!
این بلوچهایی، که می آیند و یک بلوچ دیگر را، به این دلیل، که وی در باره ظلم و تعدی و برخورد ناانسانی حکومتی با اهل سنّت، رسانه های خارجی و افکار عمومی را مطلع می سازد، نکوهش می کنند، بسیار بجاست که نکوهش کنندگان به این آدرس ذکر شده ذیل در سایت یوتوب نیز رجوع کنند و ببینند و بشنوند، عمله و مزدوران این نظام، چطور به معتقدین و باورمندان همه مذاهب اهل سنّت، فحاشی و ناسزاگویی و اهانت می کنند!
بسیار بجاست آدم بشنود که چطور آخوند حجت الاسلام مهدی دانشمند مزدور رژیم ایران، به حضرات خلفای اول و دوم و سوم (خلفای راشدین) اسلام، بد و بیراه میگوید و فحاشی میکند، این آخوند در این ویدیو کلیپ می گوید، اهل سنّت...هستند!
افرادی که حق سخن گفتن در باره بلوچ های اهل سنّت داخل کشور را، از یک بلوچ دیگر، به این خاطر که احیانا نماز پنجگانه را برجا نمی آورد و در خارج زندگی می کند، سلب می نمایند، آیا به خود این شهامت و این جرات و جسارت را میدهند، یک روزی در باره آخوند مهدی دانشمند، که از پول بیت المال مردم ایران (مردمان اهل سنّت ایران، هم ایرانی هستند و بیت المال این کشور به آنان نیز تعلق دارد) تلویزیونش می چرخد، حداقل دو سطر در نکوهش سخنان بی عفتش بنویسند، و این ناسزاگویی و فحاشی های وی را نسبت به اهلسنت، مذمت و محکوم نمایند؟
بسیار جای تأمل و سوال است، که چرا مدیر و صاحب وبلاگ "استون" که این وبلاگ را با واژه "صدای مردمان بلوچ" مزین نموده، با وجود این، ایشان نمی خواهد، مسئله اهلسنت ایران که بلوچ ها نیز بخشی از اهل سنّت ساکن ایران هستند، در رسانه های فرامرزی ریشه دار شود؟
پس وی بایستی برای سایت رادیو زمانه و یا برای روزنامه و سایت اینترنتی"دویچه وله" و دیگران نیز مراسله بنویسند و به آنان این توصیه و تذکر را گوشزد کند، مبنی بر اینکه این رسانه ها حق ندارند در مورد باورمندان اهل سنّت ایران چیزی بنویسند و نظری بدهند، زیرا به این دلیل که آنان فکر و اندیشه سکولار و لائیک دارند، و احتمالا بعضی شان مسلمان هم نیستند و نمازهای پنجگانه نیز بجا نمی آورند!
فی الواقع در اسلام از هیچ احدی، حداقل از هیچ مسلمان و مسلمانزاده یی این تکلیف و انجام عمل، سلب نشده است، که اگر احیانا در جایی مشاهد کرد، یک مسجدی دارد در شعله های آتش میسوزد، اما فقط به این خاطر، که شخص شاهد آتش سوزی یک فرد نمازخوان نیست، حق ندارد در مهار و خاموش کردن آتش افتاده بر مسجد شرکت کند، و به روی آن آتشی که دارد مسجد را در شعله های مشتعل خودش خاکستر می کند، آبی بپاشد.
به قلم؛ ح د سدیچ
پنجشنبه 20 اکتبر 2011 مطابق با 27 مهرماه 1390
ادامه دارد.