Samstag, 4. August 2018

بمناسبت دهمین سالگرد اعدام زنده یاد یعقوب مهرنهاد و عبدالناصر طاهری صدر

نظام جمهوری اسلامی ایران از همان روزهای آغازین بروی کارآمدنش در رابطه با ملّت بلوچ صادقانه اقدام و رفتار نکرده و با استفاده از ترفندهای گوناگون از طریق سوءاستفاده از شخصیت های مذهبی بلوچ تا حدود نسبتا زیاد سعی کرده و اکنون نیز سعی می کند، تا هیچ فرد دگراندیش و مدنیت خواه بلوچی که با جدّیت خواستار کسب حقوق مساوی شهروندی و ملّی بودند، در نهادهای حاکمیت آخوندی راه نیابند (در اصطلاح رژیم، از گروه "غیرخودی" ها هستند).
بعنوان نمونه در این باره، به موضوع زنده یاد "احمد حسن رئیسی" که برای اولین دوره انتخابات مجلس شورای ملّی در سال 1359 هجری شمسی از حوزه انتخابیه ایرانشهر خود را نامزد کرد،  بیشترین رأی را نیز بدست آورد، اما از آنجایی که وی یک فرد دگراندیش، غیرمذهبی و آگاه به مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه بلوچستان بود، با بده بستان های پشت پرده که توسط آخوندهای شیعه در تهران به همیاری بعضی از ملّاها و مولوی های بلوچستان صورت گرفت سرانجام به جای وی، رژیم آخوندی یک مولوی بلوچ بنام آقای"نظرمحمد دیدگاه" را به عنوان نماینده ایرانشهر به مجلس برد، می توان اشاره نمود.
در این نوشتار قصد نیست یک فرد و یا شخصیت بخصوص از یک قشر بلوچ، را سرزنش و ملامت کنیم و یا که ابعاد ویرانگر و ضدمردمی جمهوری اسلامی را برشماریم!
 زیرا وضعیت سیاسی و قضایی، اقتصادی، اجرایی و فرهنگی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، که شیوه دولتمداریش بر پایه ایدئولوژی یک مذهب خاص برآمده از یک دین خاص بنیان شده، آثار مخرب آنرا همه اقشار مردم ایران با پوست و جان خویش لمس می کنند، بدین دلیل هست اکنون در سال 1397 خورشیدی در شهرهای مختلف ایران، به اعتراضات مستمر علیه سیاست های ضدمردمی حاکمیت دست زده اند.
اما گاهی اوقات طی سال و سالها بمناسبت هایی باید قلم بدست گرفت و از عزیزان با استعداد و لایقی که می توانستند برای جامعه ی بلوچستان و حتی برای ایران موجب تغییرات مثبت و افتخارآفرینی گردند یاد نمود، و نیز عللی که موجبات از دست رفتن آن عزیزان شدند را برای انسانهای آزادیخواه و صلح طلب جهان جهت اطلاع، از طریق نگارش چنین مضمونهای تشریح کرد.
زنده یاد یعقوب مهرنهاد در زمره آن عزیزان از دست رفته هست که فقدانش برای جامعه ملّت بلوچ بسیار زیانبار گردید، متولد سال 1358 خورشیدی متأهل و دارای دو فرزند بود.
وی دانشجوی رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران، وبلاگنویس، روزنامه نگار و مدیر "روزنامه مردم سالاری" متعلق به طیف اصلاح طلبان رژیم در استان و هم چنین بنیانگذار و دبیرکل "انجمن جوانان صدای عدالت" و فعال مدنی حقوق بشر و مدافع فعال حقوق زنان و کودکان  در سیستان و بلوچستان بود.

وی معتقد بود طبق قانون اساسی خود رژیم با فعالیت مدنی و فرهنگی و اجتماعی و حقوق بشری و از طریق آگاهی رسانی و آگاه سازی عموم مردم جامعه، میتوان همراه با برقراری عدالت نسبی شهروند پسندانه تر توسط مسئولان اجرایی، فصلی دگر را در بلوچستان ورق زد و صراحتا خواهان کناره گیری بعضی از مسئولان بی کفایت و نالایق اجرایی استان را داشت.
او به هدف تحقق برابری حقوق شهروندی همه شهروندان ایران به خصوص حقوق شهروندی ملّت بلوچ، به فعالیت های مدنی، حقوق بشری، فرهنگی و مطبوعاتی روی آورد و طی مدت کوتاهی توانست، برای جوانان بلوچ در نقش یک پیشگام و الگو درآید و در نزد شخصیت های مذهبی و دینی، فعالین فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و دیگر اقشار جامعه ی بلوچستان از توجه و احترام ویژه ای برخوردار گردد.

اما صد افسوس، زمانی که نظام مستبد و ضدبلوچ جمهوری اسلامی ایران او و بسیاری از همفکرانش را به دلیل همین فعالیت های مسالمت آمیز مدنی دستگیر و اعدام نمود، هیچ یک از شخصیت های دینی و مذهبی بلوچ در راستای مخالفت با دستگیری و اعدام ایشان و دیگر همرزمانش، لب به انتقاد از حکومت نگشودند و آن عمل شنیع و غیرانسانی رژیم را محکوم نکردند!
با توجه به رویکردهای گذشته و کنونی رژیم در قبال مردم بلوچ، اکنون ماهیت بلوچ ستیزی و ضدمردمی رژیم، حتی برای آن عده از بلوچهایی که با سیاست، سیاست بازی و سیاستگزاری رابطه و بده بستانی ندارند بیش از پیش آشکارتر شده است.
یعقوب و همفکرانش در"انجمن جوانان صدای عدالت" را حتی میتوان در زمره تنها اندک کسانی که به خوبی "توانایی تشخیص و شناخت تبعیض های حکومتی" را در بلوچستان داشتند، محسوب کرد، اما با وجود توانایی تشخیص و شناخت تبعیض ها متعدد نظام بر بلوچها، آنان به صراحت از فعالیت مسالمت آمیز و مدنی در بلوچستان دفاع می کردند و از دفاع مسلحانه (مبارزه مسلحانه) با سرسختی تمام مخالفت می ورزیدند، حتی می توان گفت که آنان، یعقوب و بسیاری از همفکرانش را تا حدودی "مبلغان عقیده فعالیت های مسالمت آمیز و بدون خشونت" به نفع رژیم، در سیستان و بلوچستان میتوان محسوب کرد!.
سران رژیم تروریست پرور و تاریک اندیش که عزّت زندگی مردم ایران را در "سرسپردگی مردم" با معیار نظریه ولایت فقیه می سنجند و هیچگونه نقد سیاسی و مذهبی، افکار دگراندیش و اراده مستقلی را بر نمی تابند، ذاتأ از وجود جوانان و مردان و زنان روشنفکر آزاد و مستقل واهمه دارند، بنا بر چنین دیدگاهی جمهوری اسلامی ایران زنده یاد یعقوب و همفکرانش را در بلوچستان برای خودش به مثابه یک "مخاطره" می پنداشت.
قلم سلاح او و فعالیت برای همزیستی مسالمت آمیز بین ملّتهای ایران فارغ از هر زبان و وابستگی قومی و دینی در کنار یکدیگر شوق او بود و رسیدن ملّت بلوچ به حقوق شهروندی خودشان و رفع تبعیض های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از سر مردم استان در کنار مهار نمودن فقر و محرومیت زدایی، خواست قلبی و آرزوی آن شهید و دیگر همفکرانش بود.
یعقوب برای اولین بار در فروردین 1386 دستگیر شد و بعد از چند روز بازداشت آزاد گردید، اما وی کمتر از یک ماه بعد در اردیبهشت ماه مجددأ به دلیل برگزاری یک نشست در دانشگاه زاهدان تحت عنوان "جوانان پرسشگر و مسئولین پاسخگو" که چندین تن از مقامات و کارگزاران رده بالای رژیم مسئول در استان در آن نشست حضور داشتند، دستگیر شد.
حکومت با زدن برچسب و اتهامات مغرضانه و عاری از حقیقت او را دستگیر و تا روز اعدام، یک سال و اندی در سیاهچالهای محبوس و شکنجه اش کرد.
سرانجام بعد از یک سال و اندی تحمل شکنجه با تائید دیوان عالی کشور جاویدان یاد یعقوب مهرنهاد به همراه همرزمش زنده یاد عبدالناصر طاهری صدر، در روز چهاردهم مردادماه 1387 برابر با چهارم آگوست 2008 در زندان زاهدان اعدام شدند، بدین ترتیب او اولین وبلاگ نویس بود که در جهان و در ایران اعدام شد.
اعدام وی و همفکرانش حاکی از این واقعیت است، که رژیم تمامیتخواه و بلوچ ستیز جمهوری اسلامی ایران، از هر نوع فعالیت سیاسی و فرهنگی بلوچها، حتی از فعالیت های مدنی و مسالمت آمیز وحشت دارد و هر گونه مطالبه برحق و بنیادین ملّت بلوچ را با سرکوب و دستگیری، زندان و شکنجه، گلوله و اعدام، پاسخ می دهد.
یاد و خاطر آن زنده یادان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
ح د سدیچ
4 آگوست 2018



Freitag, 3. August 2018

Khuzdar Cantonment (Militärische Einrichtung in Khuzdar) Belutschistan (Balochistan)



Es war während der Tage von Sardar Akbar Bugti als Gouverneur, dass die Entscheidung getroffen wurde, das Khuzdar-Quartier einzurichten.
Während seiner Gouverneursherrschaft wurden Armeeoperationen in Belutschistan durchgeführt. Bugti schloss sich am 15. Februar 1973 der Regierung von Zulfikar Ali Bhutto als Gouverneur von Belutschistan an.

Er blieb bis zum 1. Januar 1974 im Amt, als er aufgrund von Differenzen mit Bhutto wegen der Belutschistan-Politik des Premierministers zurücktrat.

Die Armee hatte 100.000 Mann in Belutschistan stationiert und mit Hilfe der iranischen Luftwaffe zu einem großangelegten Mord an den Belutschen Zuflucht gesucht.

Muhammad Raza Shah Pehlavi, der Schah von Iran, hatte mit seinen Piloten F-14 Kampfflugzeuge geschickt, um der pakistanischen Armee zu helfen, die Belutschen zu unterdrückenDie pakistanische Armee tötete bei diesen Operationen mehr als 4000 Belutschen.

In der Provinz Belutschistan gibt es Dutzende von Militärgefängnissen, in denen Menschen nach ihrer Festnahme inhaftiert und gefoltert werden, um Geständnisaussagen über ihre mutmaßlichen Aktivitäten gegen die Armee in der Provinz zu erzwingen.

Diese sollen das sichere Haus des ISI im Khuzdar Cantonment-Gebiet einschließen. Der Distrikt Khuzdar liegt im Südosten der Provinz. Berichten zufolge werden dort alle inhaftierten oder inhaftierten Personen von staatlichen Geheimdiensten aus den südlichen und südöstlichen Bezirken gebracht und festgehalten.

Der Ort ist berüchtigt für Folter. Am 26. August 2006 wurde Nawab Akbar Bugti, der Chef des Bugti Stammes, Veteran und leitender Belutschistan Führer, in einer Schießerei zwischen "Stammes-Militanten und Regierungstruppen" in Belutschistan getötet.
Der Achtzigjährige war an der Spitze einer Stammeskampagne, um politische Autonomie und einen größeren Anteil der Einnahmen aus Belutschistan Gasreserven zu gewinnen. Geboren am 12. Juli 1927, war Nawab Bugti ein "Stammesangehöriger", der in Oxford, England, Aitchison College, Lahore und Karachi Grammar School ausgebildet wurde und als Gouverneur und Chief Minister von Belutschistan gedient hat. Bugti dominierte fast sechs Jahrzehnte lang die politische Szene in Belutschistan.

Er folgte seinem Vater Nawab Mehrab Khan Bugti als Chef des Bugti Stammes. Er war ein überzeugter Subnationalist, der die Herrschaft der Generäle Ayub Khan und Pervez Musharraf in Frage stellte. Lahore und Karachi Grammar School und diente als Gouverneur und Chief Minister von Belutschistan. Bugti dominierte fast sechs Jahrzehnte lang die politische Szene in Belutschistan.

Er folgte seinem Vater Nawab Mehrab Khan Bugti als Chef des Bugti Stammes. Er war ein überzeugter Subnationalist, der die Herrschaft der Generäle Ayub Khan und Pervez Musharraf in Frage stellte. Lahore und Karachi Grammar School und diente als Gouverneur und Chief Minister von Belutschistan. Bugti dominierte fast sechs Jahrzehnte lang die politische Szene in Belutschistan. Er folgte seinem Vater Nawab Mehrab Khan Bugti als Chef des Bugti Stammes.

Er war ein überzeugter Subnationalist, der die Herrschaft der Generäle Ayub Khan und Pervez Musharraf in Frage stellte.
Im Jahr 1903 ernannte die britische Regierung einen politischen Agenten in Khuzdar, um die administrativen Angelegenheiten der Regierung durchzuführen. Dieses Verwaltungssystem dauerte bis zur Teilung Indiens. Vor März 1974 war Khuzdar eine Unterabteilung des Bezirks Kalat. Um den Menschen zu dienen und ihre Probleme vor ihrer Haustür zu lösen, wurde Khuzdar am 15. März 1974 zum Distrikt ernannt. Jetzt ist Khuzdar das Hauptquartier der Division Kalat.

Die Distriktzentrale liegt 302 Kilometer von Quetta entfernt. Es liegt auf einer Höhe von 1.249 Metern über dem Meeresspiegel und liegt an der RCD-Autobahn, die es mit dem Iran und Karachi verbindet. Khuzdar wurde am 1. März 1974 als separater Distrikt gemeldet. Zuvor war es im Distrikt Kalat enthalten.
Khuzdar, bekannt als das Herz von Belutschistan, liegt am National Highway zwischen Pakistan, Iran und der Türkei. Es ist etwa 400 km von Karachi und 300 km von Quetta entfernt, die beide Hauptstädte des Landes sind. 

Die Stadt ist mit einem Flughafen in der Nähe der Universität erleichtert. Das ehemalige College, jetzt Universität, ist auf den Hügeln gebaut und erstreckt sich über eine Fläche von 200 Hektar. 

Die saubere und ruhige Umgebung macht die Universität zu einem idealen Ort für akademische und Forschungsaktivitäten. Khuzdar war einst die Hauptstadt des Staates Jhalawan. 

Die Geschichte von Khuzdar, wie die des Rests von Belutschistan, ist in großer Dunkelheit. Vor der Ankunft der Araber, die die Rai-Dynastie von Sind im 7. Jahrhundert verdrängt haben, gibt es nur wenige gesicherte Informationen über das Gebiet.
Die zentrale Position von Khuzdar, als der Punkt der Konvergenz der Straßen von Multan (über den Moola-Pass), Makran und Kandhar (Provinz Afghanistan), machte es zu einem sehr wichtigen Ort für die Araber in Indien eindringen. 

Es ist auch wahrscheinlich, dass das gemäßigte Klima den Ort für sie annehmbar machte. In der Zeit der Araber wurde Khuzdar von einer kleinen Festung geschützt. Die starke Festung befand sich wahrscheinlich auf dem Gipfel mit Blick auf das Tal, das heute als Biradari (Shahi Bagh) bekannt ist. 
Ein arabischer Dichter schrieb über Khuzdar, "was für ein schönes Land ist Kusdar (Khuzdar). Wie ausgezeichnet sind seine Bewohner."
Daher griffen die Araber häufig Khuzdar an und 664 n. Chr., Im Kalifat von Muawiya, wurde Al-Manzar, Sohn von Al-Jarud-al-Abdi, der nach der Eroberung von Nukan und Kikan an die Grenzen Indiens ernannt worden war, gefangen genommen Khuzdar. Al-Manzar soll hier gestorben sein. 

Während des Kalifats von Al-Mutasimbillah (833-41 AD) versetzte Umar, der als Gouverneur von Sind ernannt wurde, die Einwohner von Kandabel (Gandava) nach Khuzdar.
Im Jahre 976 wurde Khuzdar von einem Araber namens Muin bin Ahmed regiert. Ein Jahr später begann Amir Nasir-Uddin Subuktegin eine Reihe von Invasionen nach Indien. Er eroberte Khuzdar, aber sein Besitz wurde durch einen Vertrag an seine früheren Herrscher zurückgegeben.

Der Vertrag sah vor, dass sofort eine Geldsumme gezahlt werden sollte und dass der Herrscher danach jedes Jahr einen Tribut senden würde. Subuktegin griff erneut den widerspenstigen Herrscher an.

Während der Tage von Mahmud Ghaznivi wurden die Herrscher von Khuzdar wieder unzufrieden und verweigerten den Tribut. Mahmud Ghaznivi marschierte nach Khuzdar und überraschte die Herrscher. Es war tatsächlich wegen Mahmuds Besitz von Khuzdar, dass seine nachfolgenden Eroberungen in Sind hauptsächlich wirksam waren.
Khuzdar wurde 1031 n. Chr. In Mahmuds Territorium eingeschlossen.
Mit dem Untergang der Ghaznivs ging Khuzdar zu den Ghoriden und dann zu Nasir-ud-din Kabacha. 1225 n. Chr. Unterwarf sich Khuzdar Shamsuddin Altamash.

Danach scheint das Land an die Oberhoheit der Moguln übergegangen zu sein. 1590 spricht Abdul Fazal von der Zehri-Sektion des Baloch-Stammes. Dem Niedergang der Mogulmacht folgte der Aufstieg der Brahvis in eine mehr oder weniger unabhängige Position.

Während der Regierungszeit von Mir Mahmud Khan besuchte Pottinger 1810 AD Jhalawan und reiste über Bela und Khuzdar nach Kalat. Er beschrieb Khuzdar als eine kleine Stadt mit nicht mehr als 500 Häusern.
Der Einfluss der Hindus von Multan und Shikarpur scheint sehr groß gewesen zu sein, so sehr, dass die Schlüssel des Stadttors dem damaligen höheren Brahmanen jede Nacht anvertraut wurden. Während des 18. Jahrhunderts waren die Leute von Khuzdar sehr religiös.

Die Herrscher dieser Zeit setzten die islamischen Gesetze ernsthaft um. Seit dem Tod von Gauhar Khan, Chef von Jhalawan, hat das Gebiet eine lange Ruhepause genossen.
Khuzdar Region war voll von Karezes und üppigen grünen Anbau zu der Zeit war es eine Provinz von Khurasan. Khuzdar lag an der Karawanenroute, die Waren auf Kamelen zum Hafen Makran brachte, um sie in Länder des Mittleren Ostens zu exportieren.

Die Truppen von Muhammad bin Qasim passierten durch dieses Gebiet Zugang zu Sind durch den Moola Pass. Die Schlammfestung in Khuzdar wurde 1870 vom Khan Khuda Dad Khan während eines Krieges mit Marmeladen von Lasbela erbaut.
In Khuzdar wurden mehrere archäologisch interessante Hügel gefunden. Der wichtigste ist Meri Bhar oder Palace Mound.
Es wird angenommen, dass es der Sitz des letzten mongolischen Gouverneurs von Khuzdar, Malik Chap, war, der von kurdischen Bewohnern von Khuzdar getötet wurde. 

Der "Shahi Bagh" in Khuzdar gibt einen Hinweis auf seinen Zustand in alten Zeiten. Viele alte Dämme und Gräber sind im ganzen Distrikt verstreut.

Eine schöne Moschee, Symbol der modernen islamischen Architektur auf der RCD-Autobahn in Khuzdar, zieht viele Menschen an.



--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

Landkarte Pakistan 


Landkarte Provinz Belutschista (Balochistan)


Landkarte Region Khuzdar